آرام
آرام
مُبتلا میکند
تنت را
به باد.. و جسورانه می تازد
میان انبوه موهایت..
یک بازی
بی رحمانه..
چه عاشق شوی
چه عاشق شوند تو را
بازنده ای...!
پاییز را میگویم
این زرد مخملی
که از سر انگشتان
درختان می بارد
و در تو در توی قلب ها
بغض می شود..
شنیدن میخواهد
گاهی میان شلوغی ها
چشمها را بشنو
و لب ها را بخوان
فارغ از بودنت
من شو...
من.. تو میشوم
ما میشویم
مُبتلا میکند
تنت را
به باد.. و جسورانه می تازد
میان انبوه موهایت..
یک بازی
بی رحمانه..
چه عاشق شوی
چه عاشق شوند تو را
بازنده ای...!
پاییز را میگویم
این زرد مخملی
که از سر انگشتان
درختان می بارد
و در تو در توی قلب ها
بغض می شود..
شنیدن میخواهد
گاهی میان شلوغی ها
چشمها را بشنو
و لب ها را بخوان
فارغ از بودنت
من شو...
من.. تو میشوم
ما میشویم
- ۱.۲k
- ۰۱ دی ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط