رمان حامیم

رمان حامیم
پارت۲۳

حامیم: آخه اذیت میشی اینجا خوشگلم

جانا: باران میخای من بمونم عزیزم خسته میشی

باران: ن جانا جون عزیزم مرصی میمونم خودم

جانا: پس این دوشب ط بمون شب آخر من میام میمونم

حامیم: شب اخرمونننن شب آخرمووون همه خاطره های دوتایی با همع منو🥲

جانا: تو این حالم آهنگو ول نمیکنه😂

حامیم: مگ باید ول کنم؟

جانا: الان حالت خب نیس خب😂

باران: بچه ها ساعت پنجه ها شما برید دیگ

کیوان: آره بیاید بریم

حامیم: خدافظ بچه ها

بچه ها: خدافظ

یگانه: باران چیزی نیاز داشتید زنگ بزن

باران: باشه

حامیم: خب عزیزم پس استرس گرفتی حالت شده اره؟

باران: هوم🥺.

حامیم: بمیرم برات عشقم نگران نباش خوبم

باران: باش✨️

دو شب بعد...

جانا: من امشب قراره بیمارستان بمونم

کیوان: من میرسونمت حالا عجله نکن یه چیزی بخور یکم هم برا حامیم وسایل و غذا بردار بعد میبرمت

جانا: باشه مرصی

یگانه: منم بیام به حامیم سر بزنیم دیگ

کیوان: باشه بیا

نیم ساعت بعد (ساعت ۷ و نیم)

جانا: من آماده ام

کیوان: بیاید بریم

نیم ساعت بعد...... (بیمارستان)

باران: عه اومدین

حامیم: قلب داداش چطوره؟

جانا: خوبم داداش ط خبی؟

حامیم: آره عزیزم خوبم

یگانه: حامیم بهتری؟

حامیم: آره خوبم

یگانه: خداروشکر

حامیم: کیوان داداش ی زحمت دارم برات داداش

کیوان: جانم داداش.

حامیم: ماشین منو بیار اینجا بزار پارکینگ بیمارستان بعد علیرضا یا فرید بیان دنبال ط فردا من برگردم بیام

کیوان: خودم میام دنبالت داداش

حامیم: نه داداش زحمت نکش میام خودم

کیوان: هیس میام خودم

حامیم: دستت درد نکنه داداش زحمت میشه آخه

کیوان: این چ حرفیه حامیم!

جانا: داداش برات غذا اوردم

حامیم: دستت درد نکنه قلب داداش غذا میدن بهمون چرا زحمت کشیدی

جانا: خاهش میکنم داداش

حامیم: مامان ک نفهمیده من بیمارستانم؟

جانا: بهش گفتم خونه عمویی

حامیم: باشه پس با عمو هم هماهنگ شو

جانا: باش

کیوان: ما بریم داداش کار نداری؟

حامیم: ن داداش

ادامه دارد...
دیدگاه ها (۲)

وقتی از نزدیک میبینم روی ماهتو: @haamim.h.m27

یکو دارم ک شده پرو بالم: @haamim.h.m27

حامیم+علی یاسینی مثل دل ط قشنگه این کلیپ:@haamim.h.m27

رمان حامیم پارت ۲۲باران: بچه ها من حالم خب نیسدعسل: چی شده؟ب...

فیک : اما من عاشقتم! پارت ۲ ویو بنده بعد از شام جیمین و کوک ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط