اکسهمافیا

#اکسه_مافیا
پارت ۲۴
ویو کوک
ا.ت رفت یه آب به صورتش بزنه که بهتر شه وقتی برگشت میون گفت
×خب تعریف کن چیشده چیا شد چی کردید و اینکه شما اتاقتون یکیه(نگاه و لبخند شیطانی)
+اروم اروم
_خب سوال اول چی بود
×اون روز چیشد(اشاره به روزه عملیات)
رفتم ا.ت رو از پشت بغل کردم و سرم رو تو گردنش فرو بردم و اروم جوری که درحین حرف زدن لب.هام به گردنش برخورد کنه زیر لب گفتم
_تو براش تعریف کن
×هوییییی من اینجام هااااا
_چیه مگه چیکار کردم بعدشم دوست دخترمه
+اذیتش نکن (لبخند ارومی)
_چشم
+خب داستان از این قراره که(همه چیرو براش تعریف کرد) و اینم از داستان این چند روز امروزم اومدیم دانشگاه که به کارو درس برسیم که این بساط شد
×اون موقع از دستش عصبی بودم ولی الان که کله داستان رو میدونم آروم شدم و خیالم راحته که ا.ت پیش خوب کسیه
منو ا.ت لبخند زدیم که دوباره با نگاه شیطانی میون مواجه شدیم
_چته
×جواب اون‌یکی سوالم رو ندادید
+کدوم
×شما اتاقتون یکیه
_اره دیگه
×چچچچچچچچچچچچ(با صدای بلند )
+اروم
×تا الان باه(که ا.ت نزاشت میون حرفش رو کامل کنه)
+نهههههههه منح.رف خررررررر
_بچها میگم ا.ت زیاد حالش خوب نی غذا سفارش میدم چی می‌خورید
×+(همزمان)پیتزااااا
زدیم زیر خنده و زنگ زدم و سه تا پیتزا و یه همبرگر و یه سیب زمینی و چنتا چیزه دیگه هم سفارش دادم تا وفتی غذا رو اوردن این دو تا مغزه منو خوردن وقتیم غذا رو آوردن ا‌.ت کلی سرم قر زد که چرا انقد زیاد سفارش دادم میون هم دستش درد نکنه حسابی ا.ت رو سرگرم کرد یه چیز جالب هم که منو ا.ت فهمیدم این بود که میون خیلی...
به مناسبت تولد جیمین کوچولو
دیدگاه ها (۷)

وای تهیونگ فارسی حرف زدددددددد فداش شممممممممممممممم

#اکسه_مافیا پارت25یه چیز جالب هم که منو ا.ت فهمیدیم این بود ...

واییییییییییی من فدات شممممممممم ببین تولد کی بودهههه

#اکسه_مافیا پارت ۲۳ویو کوکاومدم لباسم رو در بیارم که یهو ا.ت...

꧁ 𝘿𝙖𝙧𝙠 𝙡𝙞𝙛𝙚 ꧂𝙥𝙖𝙧𝙩⁵⁴حرفی برای گفتن نداشتم... فقط سکوت کردم. ج...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط