گاهی همینطور که نشسته ام

گاهی همینطور که نشسته ام
فکر میکنم
تو با آن چشم ها چه کسی را نگاه میکنی!!
یا...
اصلا کیست که در چشمهای
آبی ات غرق میشود این روزها؟!
بعد که میبینم
ناراحتم میکند این فکرها
بلند میشوم
از پنجره به خیابان نگاه میکنم
و با خود میگویم؛
چشمهایش به درک!!
با لبهایش چه کار میکند؟!
فقط آدمها را صدا میزند!! نه؟
نکند...
کلافه میشوم
از دلتنگی
از حسادت
دست میبرم به شعر
راستی
توی لعنتی چقدر شعر به من بدهکاری
که قرار بود معشوقه شان باشی!! 😢 💔

#حامد_نیازی
دیدگاه ها (۱)

دلم برای روزهایی که میشد تو را آرزو کرد تنگ شده!شب آرزوهاست ...

میگردی بین مخاطب هایی که،تمامِ هفته را کنارشان گذراندی...میگ...

مثلِ سایه تو دل سیاهیمثلِ بارون توی روز آفتابیمثلِ سپیدیِ دم...

دیدی وقتی بسوزی تاچندساعت اول،هیچ سوزش ودردی حس نمیکنی؟!فقط ...

صحنه;پارت دوازدهم

صحنه,پارت یازدهم

𝔻𝕣𝕖𝕒𝕞 𝕨𝕚𝕥𝕙 𝕞𝕖¹⁰

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط