اسم دیدار

اسم: دیدار🍷
season ②. p¹⁸

کیونگ وو زنده بود....

ا/ت: کیونگ....... وو......

کیونگ وو: مشتاق دیدار، ا/ت.....
مطمئنم ایندفعه دلت واسم تنگ شده بود......

راوی:
ا/ت بغض کرده بود، کیونگ وو لبخندی بر اب داشت ولی دلش خون بود. کیونگ وو بدون درنگ و با سرعت به سمت ا/ت رفت و سرشو با ی دست، و با اون یکی دست، کمر ا/ت رو گرفته بود.....
و بوسیدش......
کیونگ وو ا/ت رو بوسید....
برعمس اخرین بوسشون، ا/ت داشت همکاری میکرد......
ا/ت هم دلش تنگ این بوسه بود....
شاید کس دیگه ای ام دلش برای این بوسه تنگ شده باشه..... شاید هم داره این بوسه رو با کس دیگه ای انجام میده و ازش لذت میبره....

ا/ت دستشو روی شونه ی کیونگ وو گذاشت و مشتاقانه اورا میبوسید....


راوی:
ا/ت و کیونگ وو هر دو از این بوسه لذت میبردند ولی ا/ت همچنان سنگینی نگاهی رو روی خودش حس میکرد، فکر کرد مثل همیشه، اون خدمتکاره که دستیار کیونگ وو بود و از تهیونگ و ا/ت اطلاعات جمع آوری میکرد، بودـ..... ولی......
اون...... اون.......... اون............ اون.............. تهیونگ بود.........

یکی از فامیلامون فوت شده و من امتاحانام خیلی وقته شروع شده، تروخدا یکمی صبور باشین و البته تشکر میکمم که منتظر هستین و میخونینش..... لطفا یکم مراعات من رو هم بکنید...... مرسی ستاره هام....
دیدگاه ها (۵۳)

اسم: دیدار🍷season ②. p¹⁹راوی: تهیونگ: وقتی اون صحنه رو دید س...

بچع ها بهم گفت... جانم...... دارم از خوشحالی پرپر میشم......

اسم: دیدار🍷season ②. p¹⁷راوی: ا/ت یه سمت پاریس حرکت کرد تو ر...

اسم: دیدار🍷season ②. p¹⁶راوی: تهیونگ مقصدش رو تقییر داد و به...

دو رقیب عشقیپارت ۳از زبان راوی:اون دوتا عاشق با موتور به سمت...

love Between the Tides³⁰چند دقیقه بعد تهیونگ به سرعت رفتم سم...

"سرنوشت "p,24...جیهوپ : آره اره من برم بطری بیارم .رفت بطری ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط