آنکه میگوید دوستت دارم

آن‌که می‌گوید دوستت دارم
خنیاگر غمگینی‌ست
که آوازش را از دست داده است

ای کاش عشق را
زبان سخن بود

هزار کاکلی شاد
در چشمان توست
هزار قناری خاموش
در گلوی من

عشق را
ای کاش زبان سخن بود

آن‌که می‌گوید دوستت دارم
دل اندُه گین شبی ست
که مهتابش را می جوید

ای کاش عشق را
زبان سخن بود

هزار آفتاب خندان در خرام توست
هزار ستاره‌ی گریان
در تمنای من

عشق را
ای کاش زبان سخن بود

احمد_شاملو
دیدگاه ها (۱)

تصوراتم را که روی هم میگذارم .می بینم .من اینجا .از پشت همین...

اینگه بورگ باخمنهمه چیز نابود شده است، نخستین‌شان شعرهمه چیز...

اینک موج سنگین گذر زماناینک موج سنگین گذر زمان است که در من ...

i love meu

پیر مردی تمام عمرش را بین بازاروکوچه سر می کردهرکسی بار در د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط