پارت هفده

پارت هفده
سهون :
تا اونجایی که تونستم دویدم داشتم میدویم افتاد دیدم رز افتاد روم نگاهی بهم کرد و پاشدو تند منم پاشدم و تند دویدیم بچه ها رو بیدار کردیم راه افتادیم به نا کجا آباد متاسفانه همه مون داشتیم از گشنگی میمردیم 😅 که پونی گفت :
_بیاین بریم دزدی بهتر از اینه که از گشنگی بمیریم 😑
رز و مه جیا گفتن :
_ پایتیم
بعد رز و مه جیا و پونی رفتن 😑
رز :
رفتیم داخل پونی حواسه شو پرت میکرد و مه جیا دمه در با چوب وایساده بود تا اکه امد بزنش 😹 منم میدزدیدم 😹 😂 (دزدع کی بودم من )
......ادامه دارد 😄
دیدگاه ها (۳)

پارت ۵ چانیول : تو مرکز خرید هر پسری که جونی رو میدید چشمک م...

#سوگند

فصل اولِ فیک meshkolia ⬛ قسمت اول : 😻 😻 😻 😻 😻 😻 😻 😻 😻 😻 😻 😻...

بوج بوج 😘 😘 😗 😗 😙 😙 😚 😚

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط