من از مستی هراسم نیست از آن مستان بی مقدار می ترسم ...
من از مستی هراسم نیست ، از آن مستان بی مقدار می ترسم ! ز عشق هرگز نترسیدم ؛ گریزانم از آن عاشق که یک دل دارد و یکصد هزار دلبر !! و نام عشق را بر خاک میمالد ... و هر دم در خیال خویش تمنای نگار تازه ای دارد !!! ز تنهائی مرا پروا نبود هرگز ؛ از آن تن ها ...که بر تن میزنند چنگی ز نامردی ...گریزانم !!!! در این آشفته بازار رفاقت ها ... به دنبال رفیقی ناب میگردم، زهی باطل خیالم را ... که من مخمور و اینک در پی یک خواب میگردم !!!
- ۱.۷k
- ۱۸ فروردین ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط