فصل دو دایی خونده

فصل دو دایی خونده )
P:1
کاش همیشه همین طور می‌بود
با صدای آلارم زنگ بیدار شدم چشمام باز کردم دیدم تهیونگ پیشم نیست حتمی رفته بیرون
رفتم دست صورتمو شستم رفتم پایین
به خدمتکار جدیدی که تهیونگ استخدام کرد گفتم برام یه صبحونه بیاره اسمش یونا
+یونا
¥بله خانم
+میشه برام صبحونه بیاری
¥بله حتمی :)
+:)
رفتم نشستم یونا غذارو آورد
¥بفرمایید خانم صبحونه
+خیلی ممنون
صبحونه رو خوردم رفتم رو مبل نشستم داشتم سریال میدیدم که تهیونگ امد خونه
+تهیونگ
رفتم بغلش کردم
اونم بغلم کرد
_خوبی
+اهوم تو خوبی
_اره
لبم گرفت بوسید
+اع تهیونگ
_چیه خو نمیتونم عشقم ببوسم
+😊
_وای لپش چه قرمز شد از خجالت
+یا
_ا.ت خوابم میاد بیا بریم بخوابیم
+باش ولی من خوابم نمیاد
_ا.ت تروخدا بخاطر من
+باش
رفتیم بالا گرفتیم خوابیدیم
شب شد بلند شدم دیدم تهیونگ پیشم نیست
ولش حتمی رفته بیرون کار داشته رفتم پایین آب بخورم صدایی عجیب امد
برگشتم از اتاق میومد
بدون محل بهش میخواستم برم که دیدم صدای تهیونگ امد
خیلی حساس شدم برم ببینم چیه
رفتم جلو تر دم در اتاق در اتاق که باز کردم دیدم که ...............
دیدگاه ها (۱)

P: 2در باز کردم دیدم که تهیونگ داره با یونا بهم خیانت میکنه ...

فصل دو }P:3از این کارش خندم گرفترفتم بالا حموم کردم امدم بیر...

P:13از خودش جدام کرد _چیکار‌ میکنی کدوم آدمی داییش میبوسه +و...

P:12دیدم منو کشوند تو یه اتاق چسبوند به دیوار _نمی تونی حرفت...

های رمان قبلی که نوشتم چون گفتین بد ادامه نمیدم میخوام یدون...

هرزه ی حکومتی پارت ۱ویو ا/ت با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم با...

نفرین شیرین. پارت 1

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط