شیفت شب

شیفت شب...
P13

هانول: دیوونه(خنده)

سوهو: (لبخند)

"ویو بیرون از بیمارستان"

سوهو: هانول کوچولوی من...فردا وقتت ازاده؟

هانول: برای شما همیشه وقتم آزاده اما متاسفم فردا دادشم از کره میاد و باید پیشش باشم..چند سالی میشه که ندیدمش!

سوهو: اینم از شانس من...اشکالی نداره عزیزدلم،هروقت وقتت آزاد شد باهام تماس بگیر!

ا.ت: اگه من دوست دختر داشته باشم باهم سر و سنگین رفتار میکنیم(ادای سوهو رو در میاره)

سوهو: حالا من ی چیز گفتم...اون موقع که نمیدونستم داشتن یه فرشته چطوریه!

تهیونگ: منم نمیدونستم تا اینکه... با فرشته کوچولوی خودم آشنا شدم!

"صبح ساعت ۱۰"
"زینگ..زینگ..زینگ"

هانول: کیه؟(خوابالو)

کوک: به این زودی فراموشم کردی خانم کوچولو؟

هانول: داداشییی(پرید بغل کوک)

کوک: هومم..دلم برات تنگ شده بود خواهر کوچولو!

هانول: منم همینطور داداشی جونم! بیا بریم داخل!

کوک: نمیخوای بیای پایین؟

هانول: نچ.. زودباش برو داخل داداشی جذابم!
دیدگاه ها (۰)

شیفت شب...P14"بعد از کلی حرف زدن..."هانول: میخوای امروز بریم...

شیفت شب...P15کوک: گیج کننده بود اما فهمیدم...خب نگفتی میخوای...

شیفت شب...P12هانول: ای وای...ا.ت تو برو باهاش صحبت کم بعد من...

شیفت شب...P11ا.ت: خب...ببین هانول سوهو دوست داره اما اونم مث...

فیک ازدواج اجباری پارت ۱۰لیسان وقتی از خواب بیدار شد دید ات...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط