فات میرد مرا حرمت آوشن

ڪفايت می‌ڪرد مرا حرمت آويشن
مرا مهـتاب
مرا لبخـند
و آويـشن، حرمت چشمان تو بود.
نبود؟
پس دل گره زدم به ضريح انديشه‌ای
كه آويشن را می‌سرود

آرے گلم!
دلم!
حرمت نگه دار
كه اين اشڪ‌ها
خون‌بهاے عمر رفته‌ے من است
سرگذشت كسے كه هيچ‌كس نبود
و هميشه گريه می‌كرد
بی‌مجال انديشه به بغض‌هاے خود...

تا ڪے مرا گريه كند؟
تا كِی؟
و به كدام مرام بميرد؟

#حسین_پناهی


#خاصترین
دیدگاه ها (۳)

#خاصترین

#خاصترین

پیراگر باشم چه غم،عشقم جوان است ای پرے🌸🍃وین جوانی هم هنوزش ع...

هر شب بسر ڪوی تو از پاے در افتم...وز شـوق تو آهی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط