راهی به خدا دارد خلوتگه تنهایی

راهی به خدا دارد خلوتگه تنهایی
آنجا که روی از خود آنجا که به خود آیی
هر جا که سری بردم در پرده تو را دیدم 
تو پرده نشینی و من گمشده هر جایی
 
بیدار تو تا بودم رویای تو می دیدم
بیدار کن از خوابم ای شاهد رویایی
از چشم تو می خیزد هنگامه ی سر مستی
وز زلف تو می زاید انگیزه ی شیدایی
 
هر نقش نگارینت چون منظره ی خورشید
مجموعه ی لطف است و منظومه ی زیبایی
چشمی که تماشاگر در حُسن تو باشد نیست
در عشق نمی گنجد این حُسن تماشایی
دیدگاه ها (۰)

کوچه هایمان را به نامشان کردیمکه هرگاه آدرس منزلمان را می‌ده...

تو اِی دل بُو چه رَه یا وا تُو رَتِم ؟تو  ای دل من، بگو چه ر...

بعضی چیزها در جهان خیلی مهم تر از دارایی هستندیکی از آنها تو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط