PART

💗내 마피아 남편💗
PART:8

از زبان ا.ت:
وارد اتاق وحشت شدیم بعد چند دقیقه ای امدیم بیرون اخه این کجاش ترسناک بود یکی به من بگه
از زبان کوک:
هه این اتاق بیشتر برا بچه کوچولو ها بود تا ادم بزرگا مسقره ها الکی از ادم پول میگیرن
کوک:اخه به اینم میگن اتاق وحشت
ا.ت:همچنین
ا.ت:کوک
کوک:هوم
ا.ت:دلم یه چیزی میخواد
کوک:اوووه،پس نی نی کوچولومون دلش یه چیزی میخواد بگو چیمیخواد*خنده*
ا.ت:*پوزخند*خب
پیتزا
دوکبوکی
نودل
۲نوشابه البالو
بستنی شوکلاتی
یه کیک بزرگ توت فرنگی
ابنبات سیب
۳تا پفک
کوک:😲یاحضرت نامجون خوبه حالا گفتی یه چیز🙄
ا.ت:مگه من میخوام از حوسای حاملگیه دیگه
کوک:باشه الان میگیرم
از زبان کوک:
ا.ت روی یه نیمکت نشست و من رفتم سوپرمارکت که هیونا رو دیدم *بچه ها هیونا دوست دختر قبلی کوکه ولی هیونا به کوک خیانت کرد*
خریدامو کردم داشتم که از سوپرمارکت میومدم بیرون هیونا دستمو گرفت و با خودش برد سمت چپ سوپرمارکت جایی که ا.ت هم بود بدبخت شدم
کوک:چیه چیکار داری
هیونا:این چه طرض حرف زدن
کوک:برو بابا
آمدم برم که دستمو گرفت و منو بو+سید
از زبان ا.ت:
دیگه داشتم نگران میشدم پس پاشدم و رفتم وقتی داشتم نزدیک میشدم دونفر رو ، روبه روی خودم بودن اونا داشتن هم رو می+بوسیدن ولی اون کسی که کنار دیوار بود خیلی شبیه کوک بود رفتم نزدیک‌تر دیدم کوک داره یه دختر رو مبوسه بلند گفتم
ا.ت:خیلی بیشعوری کوک ازت متنفرم *باگریه*
کوک وقتی صدای منو شنید دختره رو حول داد
کوک:ا.ت وایسا برات توضیح میدم
ا.ت:اره میدونم میخوای طلاقم بدی پس خفشو *همشو با کریه گفت و رفت خونه نارا *
*بچه ها نارا خواهر کوک هست*
از زبان کوک:
به دختره یه سیلی محکم زدم و سوار ماشین شدم




ادامه دارد





ببخشید اگه بد شد 🥺🦋



اصلا ولش کن شرط نمیزارم 😌 امشب پارت بعد رو میزارم 🥺 🦋✨





مایل به حمایت ✨💫
دیدگاه ها (۲۳)

[تک پارتی غمگین شوگا]🎼🎶🥀خودم نوشتم :)اصکی ممنوع 🚫

اگه کسی اسم اهنگ رو بگه با هاش ازدواج میکنم🥺🦋✨

pink .♡ ㅤ  ❍ㅤ   ⎙ㅤ     ⌲ˡᶦᵏᵉ  ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ  ˢᵃᵛᵉ    ˢʰᵃʳᵉ 𝚋𝚕𝚊𝚌𝚔 𝚙...

بچه ها من یه چند روزی نمیتونم فیک 💗내 마피아 남편 💗ادامه بدم اگ...

هرزه ی حکومتی پارت ۸ کوک : ...بلدی غذا درست کنی؟ ا/ت : آرههه...

هرزه ی حکومتی پارت ۹ا/ت : ....کوک چرا مست کردی . نگرانکوک : ...

هرزه ی حکومتی پارت ۵ بیدار شدم...تو اتاق بودم رفتم سمت در دس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط