فصل دوم پارت
فصل دوم پارت۴
+بخدا من نیستم (گریه)
_ثابت کن که نیست(داد)
+این تتو داره من ندارم پیرسینگ داره من ندارم یا حتی این موهاش رنگیه ولی موهای من نیست
ته که دقت میکنه میبینه بله اشتباه کرده ولی کار از کار گذشته بود
کوک میره وسایل خودش رو جمع میکنه
_عشقم غلط کردم
+برو انور
_کوک منو ببخش
بخاطره روز دختر گذاشتم
+اسم منو به زبونه کثیفت نیار.
_من یه اشتباهی کردم ببخشم
+ببخشم؟ چند بار بخشیدمت ها بگو دیگه بگو همش گفتی ببخش من ساده بخشیدمت ولی تو آدم بشو نیستی اگه منو دوست داشتی انقدر بهم بی اعتماد نبود حالا گمشو اون ور
_من من هی ببخشید ولی تو راست میگی منم که همیشه اشتباه کرد
یه کلید بهش داد
_این کلید خونه هس که گفتیم. بچه بیارم اونو بهش بدیم برو اونجا زندگی کن و خوش باش
+ممنون و همینطور خدافظ
_خدافظ
و کوک میره
ته میره لباس میپوشه و میره سمت پارکینگ و سوار ماشینش میشه و میره سمت خونهی مامان و باباش
سرعتشو هی بیشتر میکرد هی بیشتر میکرد
تا رسید پیاده شد در زد و درو براش باز کردن با اعصابانیت رفت سمت در مامانش با دختر خالش رو مبل نشسته بودن و ته میره یکی میزنه زیر گوش مامانش(آخ که دلم خنک شد)
_تو گوه میخوری عکس دروغ میفرستی برام
یقهی مامانش رو گرفته
م ت: چی میگی
_گوه نخور جنده خانوم همین که نرفتم به بابا بگم با کیا بود خدا رو شکر کن
ملیسا: ته آروم باش (پیک می هستش ها)
مامانش رو هل میده و میگه:
_زندگی مو به گا دادی جنده خانوم
_خیالت راحت شد
باباش میاد خونه
ب ت: چیشده
_بابا بیا این جنده خانوم رو جعمش کن
ب ت: چرا چیشده
_زندگی مو خراب کرده (گریه میوفته)
ب ت : چی ببین زنیکه
+بخدا من نیستم (گریه)
_ثابت کن که نیست(داد)
+این تتو داره من ندارم پیرسینگ داره من ندارم یا حتی این موهاش رنگیه ولی موهای من نیست
ته که دقت میکنه میبینه بله اشتباه کرده ولی کار از کار گذشته بود
کوک میره وسایل خودش رو جمع میکنه
_عشقم غلط کردم
+برو انور
_کوک منو ببخش
بخاطره روز دختر گذاشتم
+اسم منو به زبونه کثیفت نیار.
_من یه اشتباهی کردم ببخشم
+ببخشم؟ چند بار بخشیدمت ها بگو دیگه بگو همش گفتی ببخش من ساده بخشیدمت ولی تو آدم بشو نیستی اگه منو دوست داشتی انقدر بهم بی اعتماد نبود حالا گمشو اون ور
_من من هی ببخشید ولی تو راست میگی منم که همیشه اشتباه کرد
یه کلید بهش داد
_این کلید خونه هس که گفتیم. بچه بیارم اونو بهش بدیم برو اونجا زندگی کن و خوش باش
+ممنون و همینطور خدافظ
_خدافظ
و کوک میره
ته میره لباس میپوشه و میره سمت پارکینگ و سوار ماشینش میشه و میره سمت خونهی مامان و باباش
سرعتشو هی بیشتر میکرد هی بیشتر میکرد
تا رسید پیاده شد در زد و درو براش باز کردن با اعصابانیت رفت سمت در مامانش با دختر خالش رو مبل نشسته بودن و ته میره یکی میزنه زیر گوش مامانش(آخ که دلم خنک شد)
_تو گوه میخوری عکس دروغ میفرستی برام
یقهی مامانش رو گرفته
م ت: چی میگی
_گوه نخور جنده خانوم همین که نرفتم به بابا بگم با کیا بود خدا رو شکر کن
ملیسا: ته آروم باش (پیک می هستش ها)
مامانش رو هل میده و میگه:
_زندگی مو به گا دادی جنده خانوم
_خیالت راحت شد
باباش میاد خونه
ب ت: چیشده
_بابا بیا این جنده خانوم رو جعمش کن
ب ت: چرا چیشده
_زندگی مو خراب کرده (گریه میوفته)
ب ت : چی ببین زنیکه
- ۳.۸k
- ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط