قبل اینکه چیزی از عشق بدونم فقط

قبل اینکه چیزی از عشق بدونم فقط
عاشق شدم، بی مقدمه و ناخواسته

از خیانت شنیده بودم اما ندیده بودم
آنقدر ساده عشق در من‌ شکل گرفت که هیچ وقت چیزی از تو نخواستم و فقط به بودن تو و عاشق بودن خودم فکر می کردم
خیال می کردم تو هم عاشقی
چه خیالی پوچی...

تو رفتی،
رفتی و از تو فقط قلبی شکسته برای من یادگار ماند
یک‌ روح سرد و تنها
یک چهره بی رنگ و غمگین
که سعی میکنه با غم بزرگی که داره..،
لب هاش بخنده و چشماش غم‌ رو پنهان‌کنه
از این همه ادا بعد رفتنت خسته ام
کاش هیچ وقت نمی اومدی
دیدگاه ها (۱)

و ببوس مرا بی وقفهباز هم!بلند بلند ببوس مراآرے عشق همين سفره...

#بی واژه بیا ببوسَمتبیا پیمان ببندیم ؛که این " من " های تخری...

بـہ بهانه ای ڪہ نمیدانم چیست ، امـا زیبـاست دوستت دارم ...

ندارمتاما با خیالِ تومیانِ خلوتِ ساده یِ واژه هاو شب بیداری ...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

عشق رمانتیک من ❤😎پارت ۲۷که یهو گوشی و قاپید و گفتتهیونگ: منو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط