سالهاست که کفه ی ترازو یم تعادل ندارد !دست خالی ...دل پر ...محکومم به سکوت ...وای از آن روزی که قفل اجبار بشکند خودت را در آغوش بگیر و بخواب که هیچ کس آشفتگی ات را شانه نخواهد زد ،این جهان پر از تنهاییست ...