هی اشک تمساح ریختیم و نیشمون وا بود

.
هی اشک تمساح ریختیم و نیشمون وا بود
یه عمر مثلِ گاو و خر خوردیم و حظ کردیم

سلّول هایِ خسته یِ خاکستری رو با
اسپرم هایِ عقده ایِ خود عوض کردیم!

مردِ نبردِ روز و شب زیرِ پتو بودیم
سوراخ هایِ سرخ زن روُ نیزه هامون بود

اندام ما یک مشت روده بود و یک آلت
مغزی اگه هم بود تویِ بیضه هامون بود!

بی غیرتایِ رونده و وامونده ما بودیم
بی غیرتایِ بی حواسِ توُ سری خورده

با،زنده هایِ چشم گردِ مردمک خونی
با روح هایِ رو سیاهِ واقعن مرده

هی آسمون و ریسمون می بافتن از هیچ
دستای پنهونی مردم شد خدایِ ما

مثلِ عروسک های گیجِ خیمه شب بازی
هر کس یه نخ پیچید دورِ دست و پایِ ما

با دست ما دنیای ما رو زیر و روُ کردن
با دست ما امّیدُ از دنیای ما بُردن

یه عمر مثلِ گوسفندا زندگی کردیم
گرگا دمار از روزگارِ ما درآوُردن!

خوردیم و خوابیدیم توُ سوراخ هر دیوار
ما موش هایِ کون گشادِ خواب آلودیم

باید سرِ دروازه هایِ شهر بنویسن:
بی عرضه هایِ بزدلِ تاریخ خود ما بودیم!
دیدگاه ها (۵)

متعهد به کاکتوس بودنبه تکیلا قسم، به طعمِ نمکبه دریده شدن به...

.ملتی سر به زیر میخواهیمگوسفندان امیر میخواهیماز برای دریدن ...

روز...25 اسفند 1366میراژهای صدام با گاز خردل ، سارین، تابون ...

روز های بدون تو

میدونست از صدای رعد و برق وحشت می کنم. اولین آسمون غُرمبه زد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط