دیروزمن به دنیا آمدم

دیروز،من به دنیا آمدم
هر سال،جشنی می گرفتم
برای دیدن لبخندهایی
که نشاط تولدم را،به همراه دارند
هر سال،چهره ی شاد کسانی را
که دوستم دارند
به یادگار ثبت می کردم
هر سال یک شمع دیگر
اضافه می کردم،روی کیک تولدم
و یک سال از گذر عمرم را
در کنار کسانی که
دوستم دارند می گذراندم
هر سال،لباس شادی می پوشیدم
و ست با رنگ هایش،آرایش می کردم
می رقصیدم،می خندیدم
و هر سال اینگونه
تولدم را می گذراندم
امسال اما نه!امسال
من در عطر گلاب های نیاسر
که از صورتی گل های محمدی
روز تولدم را طراوت می بخشیدند
متولد شدم.
و در غربت خاک سهراب،
که دلیل اشک هایم می شد
و زیر نم باران،روز تولدم را
با دعا همراه می کرد
خلوت کردم.
و در کوچه پس کوچه های اصفهان
در یکرنگی دیوارها
در بناهای کاه گلی خانه های پیر
اندکی زندگی کردم.
امسال،روز تولدم را
با همان لباسهای بیرونی معمولی
با همان آرایش ساده ی دخترانه
و عطر سرد ادکلن همیشگی گذراندم
امسال،روز تولدم متفاوت بود
انگار من هم آدم دیگری بودم
و دنیا رنگ دیگری داشت
امسال شوق تولدی در من نبود
من بودم و طبیعت
و دلی که
سخت دلتنگ وجود یارم بود
و او صدایی مهربان پشت خط
عشق من،تولدت مبارک
دوستت دارم خوب لحظه های من
سال دیگر در حجم آغوشت
شوق ۲۰ سالگی ام را
جشن می گیرم و با تو شمع ها را
فوت خواهیم کرد.
تا سال دیگر…
دیدگاه ها (۱)

باید راهی یافت، برایِ زندگی را زندگی کردن،نه فقط زندگی را گُ...

یه عالمه دوست دارم دورت بگردم ❤❤❤💋#بابایی

تولدم که می شودروی یک تکه کاغذ می نویسم“مشترک مورد نظر امروز...

متوجه شدین یا بیشتر توضیح بدم 😁❤😎😌

«از کوچه که پیچیدی...»بارون تازه بند اومده بود. کوچه‌ها هنوز...

ویو ا /تکه یهو دستش رو گذاشت روی رون پام و فشار داد و گفت بی...

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط