پارت

#پارت_19

صب ساعت ۷ پاشدم اماده شدمو رفتم بیرون ارتین ن تا کار بهم گفت تا انجام بدم و اصلا کاری باهام نداشت و ارتامم از صب نیستش و نبودشو خیلی حس میکنم ...

+ ارمین

- بله اقا آرتین

+ میخوام باهات حرف بزنم
+خب من ازت خوشم میادو میدونم اونسری از راه خوبی وارد نشدم چون فک کردم اگه بفهمی گ.ی ام باهام نباشی اما حالا میخوام کنارم باشی میشه ؟


- اما من ، من نمیتونم

+ چرا ؟
+نکنه ارتامو دوس داری

-(نمیدونستم چی بگم و شاید تنها راه نجاتم ارتام بود ) خب بله من ارتامو دوس دارم

+ لعنتی اون عوضیی همیشه یه قدم از من جلو تره اه .. باشه حالا برو به کارت برس...

- چشم

سریع از اونجا دور شدم ، وای قلبم داش توی حلقم میزد هوففف ... تا شب دیه ارتینو ندیدمو چون اونجا کسیو نمیشناختم سعی کردم پش ارمان بمونم و با اون کارارو انجام بدم ...

ساعت ۸ ،،، مهمونی یه ساعته شروع شده و ادمای زیادی هستن ، نمیدونم من چرا دلشوره دارم ، یه مرده از این عربا با لبای شتری همش چشاش رو منه و خیلی بد نگا میکنع یا شایدم من همچین فکری میکنم توی این فکرا بودم کع صدام کرد ، و لحجه خیلی غلیضی داشت ...


+ تو .. بیا اینجا

- بله

+ دنبالم بیا باید برای من کاری انجام بدهی

-باشه
دنبالش رفتم کع به یه اتاق رسیدیم صدای موسیقی خیلی زیاد بودو گوش ادمو کر میکرد ، رفتیم داخل اتاق که درو بستو قفلش کرد کلیدشم برداشت و از پنجره پرت کرد پایین ......
دیدگاه ها (۰)

#پارت_20-چ..چی کار داری میکنی ؟+خب میخوام مال خودم کنمت ، دو...

#پارت_21-آرتام بدبختت میکنه عوضیی بیخیالم شوووو + الهی خیلی ...

#پارت_18از سوالم شکه شد...+ حساس چی بابا ، فقط نمیخوام بفهمن...

#پارت_17وارد عمارت شدیم کع یه سری گولاخ اومدنو به عربی و انگ...

꧁ 𝘿𝙖𝙧𝙠 𝙡𝙞𝙛𝙚 ꧂𝙥𝙖𝙧𝙩³⁹بعد به چندتا از بادیگارداش اشاره کرد که ب...

#Gentlemans_husband#season_Third#part_286_چرا گریه میکنی دخت...

پارت 4 مافیایی مخفی🖤🌕سه روز از شروع پروژه گذشته بود و هنوز ه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط