مروارید آبی
مروارید آبی
Part ¹¹⁰
12 ساعت بعد...
ویو کوک
بدن هر سه تامون کوفته شده بود
دوازده ساعت گذشته بود که خلبان اعلام کرد الان تو اسمون کشور ایتالیا هستیم و پنج دقیقه دیگه میشینیم
یه کش و غوسی به بدنم دادم و پنج دقیقه اخر داشتم به لانا علامت دادم که جیمین و بیدار کنه
لانا وسط نشسته بود جیمین هم کنار پنجره و منم سمت چپ لانا
+هوی جیمین
# هوم (خوابالود)
+ پاشو رسیدیم
#باش (چشمامو میماله) (مغزم.... 😂)
+بیا این ابم بخور تا گوشات نگیره
# پزشک باید هروقت داشت میشست بخوری تا گوشات نگیره
+ عه خب زودتر بگو اینقدر خوردم دسشوییم گرفتههههههه
#وای (خنده)
یه ربع بعد...
ویو لانا
یه ربعی میشد که هواپیما نشسته بود
چمدون همرو سپردم به کوک و جیمین و رفتم دستشویی واقعا نمیتونستم خودم و نگه دارم ساعت ایتالیا چهار عصر بود
بعد از اینکه کارای لازم و کردم دستامو خشک کردم و از دستشویی اومدم بیرون و به سمت کوک و جیمین که نشسته بودن رفتم
+بریم؟
_ بیا ساندویچ گرفتم فعلا اینا رو بخوریم
بعدش راه بیوفتیم بریم هتل
+اوم
پنج دقیقه بعد...
# تموم شد مال من بریم؟
_ مال منم تموم شد بریم
+ حله بریم
# اون یذره رو میخوردی خب
+ سیر شدم میخوری تو بخور؟
# نه من دهنی نمیخورم
+ جهنم
# بی تر بیت
_ وای باز شروع شد اخه مگه شماها مگه هَووی همید که اینقدر با هم دعوا میکنید؟
#+ (لبخند)
_ پاشین پاشین بریم هتل
ویو کوک
اگه همینجوری نشسته بودم الان دوباره باید استخون های اینا رو جمع و جور میکردم
از فرودگاه اومدیم بیرون و رفتیم سمت تاکسی ها
یه تاکسی گرفتیم و به سمت هتل آنانتارا پالازو نایادی رم (میدونم سخته ولی خب... 😂💅 )
عکسشو میخواید داخل گوگل سرچ کنید😂😂*
ادرس و دادیم راننده بعد نیم ساعت چرخیدن بلخره رسیدیم هتل
پول تاکسی و حساب کردم و چمدون همرو ورداشتیم به جیمین و لانا گفتم تو سالن انتظار بمونن که خودمم برم اتاقایی که رزرو کردیم کلید و بگیرم
فلش بک پیش جیمین و لانا*
# چرا اومدیم ایتالیا؟
اسلاید دوم لباس کوک برای فرودگاه
اسلاید سوم لباس جیمین برای فرودگاه
#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
Part ¹¹⁰
12 ساعت بعد...
ویو کوک
بدن هر سه تامون کوفته شده بود
دوازده ساعت گذشته بود که خلبان اعلام کرد الان تو اسمون کشور ایتالیا هستیم و پنج دقیقه دیگه میشینیم
یه کش و غوسی به بدنم دادم و پنج دقیقه اخر داشتم به لانا علامت دادم که جیمین و بیدار کنه
لانا وسط نشسته بود جیمین هم کنار پنجره و منم سمت چپ لانا
+هوی جیمین
# هوم (خوابالود)
+ پاشو رسیدیم
#باش (چشمامو میماله) (مغزم.... 😂)
+بیا این ابم بخور تا گوشات نگیره
# پزشک باید هروقت داشت میشست بخوری تا گوشات نگیره
+ عه خب زودتر بگو اینقدر خوردم دسشوییم گرفتههههههه
#وای (خنده)
یه ربع بعد...
ویو لانا
یه ربعی میشد که هواپیما نشسته بود
چمدون همرو سپردم به کوک و جیمین و رفتم دستشویی واقعا نمیتونستم خودم و نگه دارم ساعت ایتالیا چهار عصر بود
بعد از اینکه کارای لازم و کردم دستامو خشک کردم و از دستشویی اومدم بیرون و به سمت کوک و جیمین که نشسته بودن رفتم
+بریم؟
_ بیا ساندویچ گرفتم فعلا اینا رو بخوریم
بعدش راه بیوفتیم بریم هتل
+اوم
پنج دقیقه بعد...
# تموم شد مال من بریم؟
_ مال منم تموم شد بریم
+ حله بریم
# اون یذره رو میخوردی خب
+ سیر شدم میخوری تو بخور؟
# نه من دهنی نمیخورم
+ جهنم
# بی تر بیت
_ وای باز شروع شد اخه مگه شماها مگه هَووی همید که اینقدر با هم دعوا میکنید؟
#+ (لبخند)
_ پاشین پاشین بریم هتل
ویو کوک
اگه همینجوری نشسته بودم الان دوباره باید استخون های اینا رو جمع و جور میکردم
از فرودگاه اومدیم بیرون و رفتیم سمت تاکسی ها
یه تاکسی گرفتیم و به سمت هتل آنانتارا پالازو نایادی رم (میدونم سخته ولی خب... 😂💅 )
عکسشو میخواید داخل گوگل سرچ کنید😂😂*
ادرس و دادیم راننده بعد نیم ساعت چرخیدن بلخره رسیدیم هتل
پول تاکسی و حساب کردم و چمدون همرو ورداشتیم به جیمین و لانا گفتم تو سالن انتظار بمونن که خودمم برم اتاقایی که رزرو کردیم کلید و بگیرم
فلش بک پیش جیمین و لانا*
# چرا اومدیم ایتالیا؟
اسلاید دوم لباس کوک برای فرودگاه
اسلاید سوم لباس جیمین برای فرودگاه
#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
- ۴.۹k
- ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط