_last night, most recognition_
p6
جولیا که واقعا فکر کرده بود که تونسته یه پسر رو به دست بیاره غید این شامشو زد و رفت توی حال...میتونست از تو حال به پسری که مشغول پخت غذا بود نگاه کنه...اما نمیدونست بخاطر آرامشه یا راحتی با جین که احساس خوابالودگی میکرد
چیزی نگذشت که همکار جین به خواب رفت و جین به بالای سرش رفت
جین: اوا انگار راست گفته بودی که به شربت سرپا خوردگی حساسیت داری...خیلی زود خواب رفتی
توی اتاق رفت و ا.ت رو براید بغل کرد و داخل حال اورد ...ا.ت با دیدن دختری که بیهوش روی مبل بود ترسید و سعی کرد چیزی بگه که فقط صدای نامفهومی ازش معلوم بود
جین: نترس هنوز نمرده
دهن ا.ت رو باز کرد
جین: خب میخوای چیکار کنی باهاش؟اون مشت چپو انتخاب کرد
ا.ت: جین من میترسم خواهش میکنم ازت اگر میخوای باهام لمونی خودتو ازم نگیر...من نمیتونم به این فکر کنم که به جرم قتل بری زندان فقط بخاطر اینکه ثابت کنی از کاری که کردی پشیمونی
جین: پس تو میخوای بری زندون؟به جرم تهمت زدن به من؟تو گفتی که دستگاه راست میگه ولی من نیم ساعته اسمشو اوردم برات
ا.ت: جین من باور کردم خواهش میکنم اذیتم نکن
جین: فقط و فقط کارش یه آمپول هواست...بزنم یا نزنم؟
ا.ت: نزن
جین: چطوری بهت اعتماد کنم که میمونی
ا.ت: یه شب ارزش سه سال رو نداره من باهات میمونم
جین سرشو خاروند نمیدونست واقعیتو بگه یا نه
جین: راستشو بخوای من حق تیر دارم
ا.ت: ی...یعنی چی؟
جین: کار اصلی من به جر کارمند شرکت بودن تیر انداز قانونیه...
ا.ت: جین تو ...تو چیا ازم مخفی کردی؟
جین: متاسفم میخواستم بعد از عروسی بهت بگم ولی من واقعا تو شرکت هم کار میکنم
ا.ت: دروغ دروغ دروغ...چرا تمومش نمیکنی این بازی کثیفتو؟از کی شروعش کردی؟چرا رویا بافی میکنی؟هیچکس نمیتونه خودسر کسی رو بکشه
جین: نه تنها من بلکه ۴۰ نفر دیگه تو کره حق این کار رو دارن
ا.ت: چی داری میگی مگه شما کی هستید اصلا
جین: میدونم ا.ت درک میکنم که الان گیج شدی اجداد من تو جنگا وفاداری رو ثابت کردن بعد از اون از پدر بزرگم تا من حق تیر آزاد داریم
ا.ت: ترو قرآن برو گمشو رویا بافی نکن عوضی دختر مردمو بیهوش کردی که هیچ منو بستی که هیچ برا من چرت و پرت هم میگی؟
جین: یاع یاع یاع یاع باحال بود نه؟حال کردی؟...این دختر میمیره فقط قبلش خواستم یکم وقتمون بگذره که بیشتر اثر داشته باشه
جین چسب رو به دهن ا.ت زد و براید برگردوندش به اتاق و در رو قفل کرد...به سمت جولیا رفت سرم رو باز کرد و جای پشت گرنشو با الکل تمیز کرد و توی آمپول هوا کشید و اروم به دختر تزریق کرد
جین: متاسفم تو باعث شدی همسرم ناراحت بشه
جولیا رو براید بغل کرد و از خونه زد بیرون و دختر رو روی صندلی نشوند و برگردوندن خونش و باز هم براید بردش داخل خونه اما...
۵۰😢❤️
جولیا که واقعا فکر کرده بود که تونسته یه پسر رو به دست بیاره غید این شامشو زد و رفت توی حال...میتونست از تو حال به پسری که مشغول پخت غذا بود نگاه کنه...اما نمیدونست بخاطر آرامشه یا راحتی با جین که احساس خوابالودگی میکرد
چیزی نگذشت که همکار جین به خواب رفت و جین به بالای سرش رفت
جین: اوا انگار راست گفته بودی که به شربت سرپا خوردگی حساسیت داری...خیلی زود خواب رفتی
توی اتاق رفت و ا.ت رو براید بغل کرد و داخل حال اورد ...ا.ت با دیدن دختری که بیهوش روی مبل بود ترسید و سعی کرد چیزی بگه که فقط صدای نامفهومی ازش معلوم بود
جین: نترس هنوز نمرده
دهن ا.ت رو باز کرد
جین: خب میخوای چیکار کنی باهاش؟اون مشت چپو انتخاب کرد
ا.ت: جین من میترسم خواهش میکنم ازت اگر میخوای باهام لمونی خودتو ازم نگیر...من نمیتونم به این فکر کنم که به جرم قتل بری زندان فقط بخاطر اینکه ثابت کنی از کاری که کردی پشیمونی
جین: پس تو میخوای بری زندون؟به جرم تهمت زدن به من؟تو گفتی که دستگاه راست میگه ولی من نیم ساعته اسمشو اوردم برات
ا.ت: جین من باور کردم خواهش میکنم اذیتم نکن
جین: فقط و فقط کارش یه آمپول هواست...بزنم یا نزنم؟
ا.ت: نزن
جین: چطوری بهت اعتماد کنم که میمونی
ا.ت: یه شب ارزش سه سال رو نداره من باهات میمونم
جین سرشو خاروند نمیدونست واقعیتو بگه یا نه
جین: راستشو بخوای من حق تیر دارم
ا.ت: ی...یعنی چی؟
جین: کار اصلی من به جر کارمند شرکت بودن تیر انداز قانونیه...
ا.ت: جین تو ...تو چیا ازم مخفی کردی؟
جین: متاسفم میخواستم بعد از عروسی بهت بگم ولی من واقعا تو شرکت هم کار میکنم
ا.ت: دروغ دروغ دروغ...چرا تمومش نمیکنی این بازی کثیفتو؟از کی شروعش کردی؟چرا رویا بافی میکنی؟هیچکس نمیتونه خودسر کسی رو بکشه
جین: نه تنها من بلکه ۴۰ نفر دیگه تو کره حق این کار رو دارن
ا.ت: چی داری میگی مگه شما کی هستید اصلا
جین: میدونم ا.ت درک میکنم که الان گیج شدی اجداد من تو جنگا وفاداری رو ثابت کردن بعد از اون از پدر بزرگم تا من حق تیر آزاد داریم
ا.ت: ترو قرآن برو گمشو رویا بافی نکن عوضی دختر مردمو بیهوش کردی که هیچ منو بستی که هیچ برا من چرت و پرت هم میگی؟
جین: یاع یاع یاع یاع باحال بود نه؟حال کردی؟...این دختر میمیره فقط قبلش خواستم یکم وقتمون بگذره که بیشتر اثر داشته باشه
جین چسب رو به دهن ا.ت زد و براید برگردوندش به اتاق و در رو قفل کرد...به سمت جولیا رفت سرم رو باز کرد و جای پشت گرنشو با الکل تمیز کرد و توی آمپول هوا کشید و اروم به دختر تزریق کرد
جین: متاسفم تو باعث شدی همسرم ناراحت بشه
جولیا رو براید بغل کرد و از خونه زد بیرون و دختر رو روی صندلی نشوند و برگردوندن خونش و باز هم براید بردش داخل خونه اما...
۵۰😢❤️
- ۸.۶k
- ۲۷ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط