لانا به هر حال بیا بریم ورزش کنیم
لانا: به هر حال بیا بریم ورزش کنیم
ات: اکی
لانا: آ ببین یونا اومد
ات: ع آره اومد
یونا: سلام لانا
ویو یونا
وای ات رو دیدم چه بدنی داره تحریکش داشتم میشدم دهنم باز مونده بود که گفت
ات: به من سلام نمیکنی(با تعجب و کیوت)
یونا: سلام خوشگله شماره میدی (با خنده)
ات و لانا و یونا میخندن
لانا: واقعا ات خوش به حالت خیلی بدن خوبی داره
ات: نه بابا اونقدرا هم
یونا: اگه پسر بودم هیچ وقت بهت خیانت نمیکرد وایییی ات خیلی خوشگلی
لانا: من چی(کیوت)
ات: من هر دوتا تونو خیلی دوستتتتتت دارم جوجه هااااا
یونا: تو هم خوشگلی
ات: بچه ها بیاین بریم ورزش کنیم
یونا: اکی ولی من گشنمه
لانا: منم
ات: پس اول بیاین بریم غذا بخوریم بعد بریم ورزش کنیم
ویو ات
داشتم رد میشدم که اون داداش لانا رو دیدم اسمش چی بود آها جنکوک چه بدن بزرگی داره
چند تا پسر دیگه هم کنارش بود ولش کن من الان گشنمهههههه
ویو جنکوک
داشتم با بچه ها حرف میزدم که لانا رو با ات و یه دختر دیگه دیدم وای ات چه بدنی داره واقعا حق میدم به لانا که با ات دوست شده
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یاد آوری علامت ها
جیمین#
شوگاه=
تهیونگ~
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#جنکوک بیا بریم یه چیز بخوریم گشنمون شده
جنکوک: اکی
~پسر حالت خوبه چون داشتی به یه دختر همش نگاه میکردی
جنکوک: آ... آره
=هی عوضی ها داخل گوش هم چی میگین
~هیچی جنکوک نگاهش رفته روی یه دختر
#دختره خوشگله دیگه؟
=ای بابا باز این داستان شروع شد
ادمین: بعد ۳۰ مین رسیدن چرا من میگم چون جنکوک حوصله نداشت بگه😂
ویو ات
بعد ۲۰ مین رسیدیم و من رفتم پیش لانا گفتم
ات: لانا داداشت اومده باشگاه؟
لانا: آره تو از کجا فهمیدی؟
ات: چون دیدمش
یونا: چی داداشش رو دیدی پسر دیگه ای هم پیشش بود
ات: خیلی هولی با خنده
یونا و لانا میخندن با ات
ات: اکی
لانا: آ ببین یونا اومد
ات: ع آره اومد
یونا: سلام لانا
ویو یونا
وای ات رو دیدم چه بدنی داره تحریکش داشتم میشدم دهنم باز مونده بود که گفت
ات: به من سلام نمیکنی(با تعجب و کیوت)
یونا: سلام خوشگله شماره میدی (با خنده)
ات و لانا و یونا میخندن
لانا: واقعا ات خوش به حالت خیلی بدن خوبی داره
ات: نه بابا اونقدرا هم
یونا: اگه پسر بودم هیچ وقت بهت خیانت نمیکرد وایییی ات خیلی خوشگلی
لانا: من چی(کیوت)
ات: من هر دوتا تونو خیلی دوستتتتتت دارم جوجه هااااا
یونا: تو هم خوشگلی
ات: بچه ها بیاین بریم ورزش کنیم
یونا: اکی ولی من گشنمه
لانا: منم
ات: پس اول بیاین بریم غذا بخوریم بعد بریم ورزش کنیم
ویو ات
داشتم رد میشدم که اون داداش لانا رو دیدم اسمش چی بود آها جنکوک چه بدن بزرگی داره
چند تا پسر دیگه هم کنارش بود ولش کن من الان گشنمهههههه
ویو جنکوک
داشتم با بچه ها حرف میزدم که لانا رو با ات و یه دختر دیگه دیدم وای ات چه بدنی داره واقعا حق میدم به لانا که با ات دوست شده
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یاد آوری علامت ها
جیمین#
شوگاه=
تهیونگ~
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#جنکوک بیا بریم یه چیز بخوریم گشنمون شده
جنکوک: اکی
~پسر حالت خوبه چون داشتی به یه دختر همش نگاه میکردی
جنکوک: آ... آره
=هی عوضی ها داخل گوش هم چی میگین
~هیچی جنکوک نگاهش رفته روی یه دختر
#دختره خوشگله دیگه؟
=ای بابا باز این داستان شروع شد
ادمین: بعد ۳۰ مین رسیدن چرا من میگم چون جنکوک حوصله نداشت بگه😂
ویو ات
بعد ۲۰ مین رسیدیم و من رفتم پیش لانا گفتم
ات: لانا داداشت اومده باشگاه؟
لانا: آره تو از کجا فهمیدی؟
ات: چون دیدمش
یونا: چی داداشش رو دیدی پسر دیگه ای هم پیشش بود
ات: خیلی هولی با خنده
یونا و لانا میخندن با ات
- ۴.۹k
- ۲۷ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط