دنیای عجیبی داریم ما آدمها

دنیای عجیبی داریم ما آدمها !!!!

مادر بزرگ ادبیات مخصوص به خودش را داشت.
به همبرگر می گفت همبرگرد،
به سطل سلط،
زبانش نمی چرخید به کبریت می گفت کربیت. خلاصه حرفهایش همیشه شادم میکرد...
برای احوال پرسی که زنگ می زد، می گفت زنگ زده ام حالت را بگیرم.
هیچوقت عادت نکردم به این جمله، بعد از شنیدنش لبخند می زدم، حالم خوب می شد.
زنگ زده بود حالم را بگیرد ولی قصدش حال پرسیدن بود،
برعکس بعضی از آدم ها که تلفن می کنند، مسیج می دهند حالت را بپرسند ولی حالت را می گیرند.

دنیای عجیبی داریم ما آدم ها...
#مریم_سمیع_زادگان
دیدگاه ها (۲)

💟 بودن دلیل میخواهد...وماندن دلیل محکمتر....نمیشود بی دلیل م...

در غیاب توکسی شاد ندیده است مراکسی از فکر توآزاد ندیده است م...

و هیچ‌کس‌سرش‌ آن‌قدر شلوغ‌نیست‌ کهزمان‌از دستش‌در برود و شما...

پاک کنید از زندگیتانآدم هایی را که جز درد و شکنجه ی روحی، بر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط