میخواستم

ــــــــــ🍃🌸🌷🌸🍃ــــــــــ.


.

#می‌خواستم
بهار به خانه ات بیاورم
و دیگر قانع نباشی
به #گل‌های چسبیده به فرش
می خواستم
#بهار به پیرهنت بیاورم
و از آنجا سفر کنم
به سرزمین های #کشف نشده

اما هر دری باز کردم
#پاییز در بادهایش از راه رسید
روی هر #پنجره‌ای دست گذاشتم
#زمستان
آخرین تصویر در #حافظه‌اش بود

امروز من و بهار
در #کوچه‌ها می گردیم
و سراغت را
از #خرگوش های مرده در برف
می گیریم....✍️🏻📷

#بهزاد_عبدی




#عشقولوژی

#نگاشــــــته‌شده‌در: ۱۴۰۲/۱۰/۲۵. ⏰️۰۰:۱۸


💌👒 ⌈ #مستاجرِخدا
دیدگاه ها (۰)

ــــــــــ🍃🌸🌷🌸🍃ــــــــــ.چه #حس‌قشنگی است من باشم و #زمستان...

ــــــــــ🍃🌸🌷🌸🍃ــــــــــ.#بیا و از تمامِ نشدن ها و بهانه ه...

ــــــــــ🍃🌸🌷🌸🍃ــــــــــ.#نامت كه از دهانم پرت مي شود من كه...

ــــــــــ🍃🌸🌷🌸🍃ــــــــــ.#اسمم را کنار اسم همه آنها که دوست...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط