نشسته ای به قلب من خیال پا شدن مکن

نشسته ای به قلبِ من، خیالِ پا شدن مکن
تو جفتِ خوب قلبمی ، فکرِ سوا شدن مکن

گره گره به پایِ من، نشسته دامِ خوبی ات
به رویِ دل نوشته ام ، شورِ رها شدن مکن

من و تو ما شدیم و تو، یواشکی و دزدکی
نقشه مکش ، تفکرِ شومِ جداشدن مکن

کنون که روحِ ما دوتن، گشته وجودِ واحدی
بر اتحادِ ما دو تن، فکرِ دوتا شدن مکن

به ذره های جانِ خود منم که بنده ات شدم
برای جانِ دیگری کار خدا شدن مکن
دیدگاه ها (۱)

گرچه تمام بودنم گمشده در نبودنت غرق محال می شوم ، خام دوباره...

من قانعم شبانه به خوابی ببینمتاما فقط بیا که حسابی ببینمتحسر...

جاده دلگیرست وقتی عشق همراهت نباشد دوستان باشند, اما یار دلخ...

چرا نمی کُشد مرا ، خدای چشم‌های تومیان آب و آتشم برای چشم‌ها...

دوستان من کمیک رو رمان کردم. بخونید نظر بدید

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط