موسیقی می نواخت

‌ موسیقی می نواخت
تاریکی چشمانم را درخشان کرده بود ...
نور شمع ها ، دلم را روشن کرده بود ...
رز های آبی غرق عشق و عطرشان مستم کرده بود ...
شاپرکی گونه هایم را بوسید
اشکهایی قلبم را بوسید
و چشمانی که نگاهم را بوسید...
عشق به این بی تابی ها رو کرده بود...
احساس کردم بالهایم تکانی خورد ...باز شد ...یعنی پریدن را فراموش کرده بود؟!
رقص نور شمع و عطر این رز های آبی باور بود یا وهم !!! دلم را گرم کرده بود ...
چقدر این رویا آشناست... حقیقت پیدا کرده بود!!!
موسیقی می نواخت....
دیدگاه ها (۱۳)

تاثیر پوشیدن لباس سیاه بر بدن 1-کاهش میزان تولید سروتویین در...

هیچ وقت به خودت مغرور نشوبرگ ها همیشه وقتی می ریزندکه فکر می...

m:ریخت و پاش معنوی کنید، با اخلاق و صفات خوب.اگر کسی مشکلی د...

صاحب این عکس را می شناسید؟!این آخرین تیتری بود که من واسه او...

چپتر ۱۰ _ سقوط سایهسال ها از روزی که باربارا دوباره به دنیا ...

P¹⁸**ویو تینا**ساعت پنج صبح، صدای زنگ ساعت با لحنی ملایم، هر...

### فصل دوم | پارت آخر: برای همیشه هشت نفر می مانند نویسنده...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط