لعنتی من روزهام

لعنتی من روزه‌ام
با ناز و با افسونگری

روزه را تا مرزِ ‌ باطل کردنش
هی می‌بری

تا اذان چیزی نمانده
انـدکی آرام باش

بعد از آن جادو بکن
با شیوه‌یِ جادوگری
دیدگاه ها (۴)

‏زن چادرگلی گلی،گل ریزشو سرش کردو چمدون قهوه‌ای بزرگ مستطیلی...

دلم مےخواهدهیچڪس ڪنارماڹ نباشدتنہا تـو باشے و مڹآنڪَاهڪَرمتر...

سه پارتی (درخواستی) P2

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط