کاش براتون مهم بودم
پارت ۱۴
ویو هانول:
صبح که از خواب بیدار شدم با یادآوری اتفاقات دیروز خیلی ذوق کردم ولی یه لحظه ترسیدم نکنه همش خواب بوده باشه یا امروز رفتارشون دوباره مثل قبل بشه
خیلی میترسم از این اتفاق حالا بیخیال رفتم یه دوش گرفتم بعد موهامو شونه زدم و لباس پوشیدم رفتم پایین دیدم داداش جین داره صبحونه درست میکنه بقیه خواب بودن آروم رفتم تو آشپزخونه و گفتم سلام داداش صبح بخیر*لبخند*
(برگشت و با لبخند نگاهش کرد)
جین. سلام صبح تو هم بخیر خواهر کوچولوی من
+خسته نباشی
جین. مرسی عزیزم بشین برات صبحونه بیارم
+چشم دستتون درد نکنه*تو ذهنش:خب خدارو شکر واقعا رفتارشون خوب شده آخیش*
(اومد بشینه که دستش خورد به لیوان و افتاد شکست)
+وای داداش من ... من خیلی معذرت میخوام نمیخواستم اینطوری تروخدا ببخشید الان جمعش میکنم *بغض شدید و گریه*
جین. الهی قربونت برم من چرا گریه میکنی چرا بغض کردی دورت بگردم فدای یه تار موت چیشد یه دفعه؟
+هیچی داداش یعنی واقعا اصبانی نیستین؟*کمی ترس*
جین. نه قربونت برم
+یعنی کتکم نمی زنین؟
جین. نه عزیزم چرا همچین فکری کردی دورت بگردم؟* دلسوزانه*
+آخه دفعا قبلی که این اتفاق افتاد بهم سیلی زدین لبم تا ۵ روز پاره شد سرمم داد زدین خیلی ترسیدم*بغض و ترس*
(اوه اوه اوه اوه جین پسرم این چه کاریه خو آرام باش تو مثلا بزرگتری تا باید گذشت کنی پارگی لب تا۵ روز آخه اونم بخاطر لیوان)
جین. ای وای قربونت برم خیلی متاسفم نه عزیزم قرار نیست دست روت بلند کنم بیا بغلم ببینم
*بغلش میکنه و آروم نوازشش میکنه و می بوستش*
جین. عزیزم منو ببخش بابت اون کارم باشه*دلسوزانه*
+باشه داداش اشکال نداره من بخشیدمت
جین. قربونت برم الهی بشین خودم جمع میکنم
+نه من جمع می کنم
جین. نه عزیزم تو بشین باشه؟
+چشم داداش
جین. آفرین
ادامه دارد......
حمایت کنین پستام دو برابر فالورام هست♡
ویو هانول:
صبح که از خواب بیدار شدم با یادآوری اتفاقات دیروز خیلی ذوق کردم ولی یه لحظه ترسیدم نکنه همش خواب بوده باشه یا امروز رفتارشون دوباره مثل قبل بشه
خیلی میترسم از این اتفاق حالا بیخیال رفتم یه دوش گرفتم بعد موهامو شونه زدم و لباس پوشیدم رفتم پایین دیدم داداش جین داره صبحونه درست میکنه بقیه خواب بودن آروم رفتم تو آشپزخونه و گفتم سلام داداش صبح بخیر*لبخند*
(برگشت و با لبخند نگاهش کرد)
جین. سلام صبح تو هم بخیر خواهر کوچولوی من
+خسته نباشی
جین. مرسی عزیزم بشین برات صبحونه بیارم
+چشم دستتون درد نکنه*تو ذهنش:خب خدارو شکر واقعا رفتارشون خوب شده آخیش*
(اومد بشینه که دستش خورد به لیوان و افتاد شکست)
+وای داداش من ... من خیلی معذرت میخوام نمیخواستم اینطوری تروخدا ببخشید الان جمعش میکنم *بغض شدید و گریه*
جین. الهی قربونت برم من چرا گریه میکنی چرا بغض کردی دورت بگردم فدای یه تار موت چیشد یه دفعه؟
+هیچی داداش یعنی واقعا اصبانی نیستین؟*کمی ترس*
جین. نه قربونت برم
+یعنی کتکم نمی زنین؟
جین. نه عزیزم چرا همچین فکری کردی دورت بگردم؟* دلسوزانه*
+آخه دفعا قبلی که این اتفاق افتاد بهم سیلی زدین لبم تا ۵ روز پاره شد سرمم داد زدین خیلی ترسیدم*بغض و ترس*
(اوه اوه اوه اوه جین پسرم این چه کاریه خو آرام باش تو مثلا بزرگتری تا باید گذشت کنی پارگی لب تا۵ روز آخه اونم بخاطر لیوان)
جین. ای وای قربونت برم خیلی متاسفم نه عزیزم قرار نیست دست روت بلند کنم بیا بغلم ببینم
*بغلش میکنه و آروم نوازشش میکنه و می بوستش*
جین. عزیزم منو ببخش بابت اون کارم باشه*دلسوزانه*
+باشه داداش اشکال نداره من بخشیدمت
جین. قربونت برم الهی بشین خودم جمع میکنم
+نه من جمع می کنم
جین. نه عزیزم تو بشین باشه؟
+چشم داداش
جین. آفرین
ادامه دارد......
حمایت کنین پستام دو برابر فالورام هست♡
- ۱۳.۱k
- ۲۱ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط