داشتم فکر میکردم چه خوب شد که تو کوله پشتیه غرورتو برداشت

داشتم فکر میکردم چه خوب شد که تو کوله پشتیه غرورتو برداشتی و عشقت را

مهربانیت را خلاصه همه چیزت را در ان نهادی و رفتی و تو به ظاهر شدی برنده این

بازی......

اما من خرده های غرورم تبدیل شد به یه دلیل واسه بزرگ تر شدن هروزه دردا و غم

هام...

((اما بازم میگم :بدون من هوا سرده الان داغی نمیفهمی))

☆☆منو قلمم تنهاییم☆☆

**متن از خودم کامنت پلیز**

**پ ن:خط اخر شعر از من نیست واسه همین ب عادت شاعرا و ی ارایه ادبی

گذاشتمش تو کمانک**