تلفن همراه پیرمردی که توی اتوبوس کنارم نشسته بود زنگ خورد

♥_♥
تلفن همراه پیرمردی که توی اتوبوس کنارم نشسته بود زنگ خورد.

به زحمت، تلفن را با دستهای لرزان از جیبش در آورد.

هرچه تلفن را در مقابل صورتش، عقب و جلو برد، نتوانست اسم تماس گیرنده را بخواند. رو به من کرد و گفت: ببخشید آقا، چی نوشته؟

گفتم: " همه چیزم " .

پیرمرد: الو سلام عزیزم ...

دستش را جلوی تلفن گرفت و با صدای آرام و لبخند به من گفت: همسرم است...
دیدگاه ها (۴)

مهـــدی جان....ترسم از این است که از عمرم مهلت جمعه ی دیـــگ...

#بهار

ﺃَﻳﻦَ ﻣُﺒِﻴﺪُ ﺍﻟﻌُﺘَﺎﺓِ ﻭَ ﺍﻟﻤَﺮَﺩَﺓِ ﺃَﻳﻦَ ﻣُﺴﺘَﺄﺻِﻞُ...

امسال نیز چون سال های دیگر مردم ایران خود را برای استقبال از...

yek tarafe part : 6

صحنه پارت دهم

عشـق تحقیر شده𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟏︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼⏜۪۪۪︵‌‌︵...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط