صدای پایت

‌صدای پایت
قطره های باران را صدا زد
شتابان به آسمان دلم آمدند
پنجره گشوده بود
باران دریا را
به خانه ی چشمانم
دعوت می کرد
تا زورق خیال
تمام راه را با تو همراه باشد
راهی که برای بوسه هایت
بی تاب بود
دیدگاه ها (۷)

اگر فردا روزیآن‌ها که ما را باهم دیده‌اندپرسیدند او که ‌بود؟...

منم آن شکسته‌ سازی که توام نمی‌نوازی که فغان کنم ز دستی که گ...

﴿ برده ﴾۱۱. part خورشید با دست و دلبازی نور نارنجی بر سئول م...

---پارت ۱: سکوت شبانهباران آرام روی خیابان‌های خیس شهر می‌با...

چندشاتی جونگکوک(پارت۲)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط