در پشت چشم های له شده درعمق انجماد

در پشت چشم های له شده ، درعمق انجماد
یک چیز نیمه زنده ی مغشوش
برجای مانده بود
که در تلاش بی رمقش می خواست
باور کند صداقت آواز آب را
شاید ...
شاید ولی چه خالی بی پایانی
خورشید مرده بود

#فروغ_فرخزاد
دیدگاه ها (۱۱)

از زیر سنگ هم شده پیدایم کن!دارم کم کم این فیلم را باور می ک...

موسیقی صدایت را بنوازمی خواهم روی پنجه پاهایمبرقصمچنان سرخوش...

آدمک آخر دنیاست بخنــــد آدمک مرگ همین جاست بخنـــد آن خــ...

از همه ی کودکی ام درد ماند// نیم وجب بچه ولگرد ماند!

خاطراتِ تو ،نه ارو است که بسوزاندو نه زلزله ای سهمگین ، که و...

دانشگاه مرگ پارت ۲۰

درخواستی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط