آمدی دیرآمدی من کوله ام رابسته ام

آمدی ،دیرآمدی من کوله ام رابسته ام

عزم رفتن دارم و از عاشقی بگسسته ام

میروم تنهابمانم باهمه درددلم

نیست دیگرجای ماندن ،عاشقی دلخسته ام

بعدازاین کارمن ودل باجنون سرمیشود

خستگیهایم فقط بارفتنم در میشود

نیست کارکس بگیرد غصه هارا ازدلم

میروم شایدنباشم چاره گردد مشکلم

میروم تنهای تنها بی تو و بی عشق تو بعدتو درهای قلب عاشقم رابسته ام
دیدگاه ها (۱)

وقـتی که مـی خـندی لبت تـعبـیر داردعـشق تـو ای شـیرین زبـان ...

همیشه تو بن بست زندگی همه برمیگردن سراغ عشق اولشون!اما چه سخ...

وقـتی که مـی خـندی لبت تـعبـیر داردعـشق تـو ای شـیرین زبـان ...

از آن دمی که گرفتم تو را در آغوشمهنوز پیرهنم را ، نشُسته می ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط