ادامه

ادامه
پارت ۶

لینو: بدو .... هر سه سمته پله ها رفتن و سمته در رفتن لینو ایستاد ات با دیدن لینو که ایستاد اون هم ایستاد و گفت .. ات : بیا دیگه
لینو : برو تو ماشین و سه دقیقه صبر کن اگه اومدم که خوبه اگه نیومدم برو
ات : نه نمیشه
لینو : برو این یه دستوره
روبه یو جی کرد....... لینو: خانم معلم خودت رو ببر
یو جی دست ات را گرفت و از آن جا بیرون رفتن لینو زود سمته طناب رفت و کشید اش دایره ای درست شد و همه زامبی ها جم شدن تو آن تور مجبور بود که این کار رو بکنه وگرنه رو ماشین زامبی ها جم میشدن.....
دیدگاه ها (۰)

( وحشت زامبی )پارت ۷کمی منتظر ماندن و سکوت کردن یکی یکی زامب...

شخصیت های فرعی

وحشت زامبی )پارت ۵لینو بدون هیچ معطلی در را باز کرد و سمته د...

(وحشت زامبی )پارت ۴: چی ... ببخشید نگاهش را به پایین دوخت و ...

چرا حرف منو باور نمیکنی

عشق چیز خوبیه پارت ۹صبح روز بعد ویو اتبا درد بدی از خواب پاش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط