هر آدمی توی زندگی یک نفر بخصوص را میخواهد

هر آدمی توی زندگی یک نفر بخصوص را می‌خواهد
یک نفر که بی‌قید و شرط عاشقش باشد
یک نفر که با او، خود خودش باشد، بی‌هیچ نقابی!
یک نفر که بی‌هراس از موهای ژولیده و صورت رنگ پریده‌ات
با‌‌ همان قیافه به آغوشش پناه ببری
و سر روی شانه‌هایش بگذاری...

زن و مرد هم ندارد
توی زندگی مرد‌ها هم باید زنی باشد
که صورت ِ آفتاب خورده و عرق کرده
و ته ریش نامنظمشان را به اندازه ی صورت
هفت تیغه ی ادکلن زده دوست داشته باشد
شاید هم بیشتر.…

آدم‌ها توی یک زندگی یک نفر بخصوص رامی‌خواهند که
برایش درد دل کنند، بی‌آنکه بترسند
بی‌آنکه هراس داشته باشند از حرف‌هایشان
یک نفر که آن‌ها را‌‌ همانطور که هستند دوست داشته باشد،‌

همان طور غمگین،‌‌ همان طور شیطان
همان طور پر حرف؛‌ همان طور ساکت
همان طور غُرغُرو و‌‌ همان طور شلخته!

آدمی که وقت آمدنش آرام شوی
و مثل چشمه از حرف‌های نگفته قُل قُل کنی و بجوشی...
آدمی که ساعت دیدارش بخواهی
بدوی جلوی آینه که "نکند مقبولش نباشم" آدم تو نیست !
دیدگاه ها (۱)

همه چیز به پایان رسید!آری وقت رفتن است...وقت سفر کردن و دل ک...

فلک کور است فلک کور است…دلم ویران رنجور است،قدم لرزان به سوی...

...

عاشقانه... عاشقانه های چشمانم سو سو می زنند...انگار؛قلبم از ...

# رز _ سیاه PART _ 48 تهیانگ: کنار تختش نشسته بودم و دستشو ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط