به وقت دلتنگی p2
#درخواستی
#هیونجین
#چند_پارتی
دیگه هیچوقت قرار نیست همدیگه رو ببینیم ...
برگشت به زمان حال=
ا/ت = //حالتش از گریه به پوزخند ترسناک برمیگرده// اشتباه...هه...ولی من نمیبخشمت ..لطفا دیگه دنبالم نیا ...و این رز ابی رو هم بده به اکس عزیزت ..البته یگه فک نکنم اکست باشه ..چون تقریبا یه سالی میشه همون ندیدیم ...قطعا الان جای منو...//حرفش با قرار گرفتن لب های هیونجین رو لب هاش نصفه میمونه //
ویو ا/ت =
میخواستم جلو بوسه رو بگیرم ...اما..اما نمیتونستم...دلم خیلی برا این لحظه تنگ شده بود...میخواستم دستمو بندازم دور گردنشو ببوسمش...ولی ..ولی نمیشه ...نباید اجازه بدم دوباره بهم اسیب بزنه ...سریع ازش جدا شدم و میخواستم بهش سیلی بزنم ولی ...نمیتونستم..هنوز دوستش داشتم ...ازش فاصله گرفتم....
ا/ت = توی عوضی فک کردی ...میتونی با این کارات منو خام کنی...
هیونجین = //قطره ی اشکی از گوشه ی چشمش جاری میشه // ا/ت ...اون هر.ز.ه ی خیابونی هیچوقت نمیتونه جای تورو برام بگیره...
ا/ت =اثلا چجوری فهمیدی اومدم امریکا..چجوری فهمیدی اینجا کار میکنم ..هاااااااا...ا...اصلا اینا مهم نیست...برو دیگه نمیخوام ببینمت
ا/ت به سمت خیابون میره تا از اونجا رد بشه ..یهو یه ماشین با سرعت به سمت ا/ت میاد ...ولی هیونجین مانع بخورد ا/ت با ماشین میشه و خودشو میندازه جلو ماشین ...و...
ویو ا/ت =
چشمامو باز کردم همه جا تار بود ...چند بار پلک زدم تا بتونم فضای اطرافم رو درک کنم ...چی...بیمارستان ..//یهو تمام صحنه ی تصادف و به یاد میاره ...سریع از جاش پامیشه که یهو پرستار میاد//
پرستار= خانم لطفا بشینید ...
ا/ت = اقای هوانگ هیونجین کجاست ...
پرستار = خانم لطفا استراحت کنید ...
ا/ت = پرسیدم کجاست ...
پرستار = اتاق عمل..ضربه ی بدی به سرشون خورده و خونریزی شدید از ناحیه های مختلف داشتن ...
ا/ت=چند ساعته اتاق عمله...
پرستار = یه 12 ساعتی میشه ..
ا/ت = چ..چی...//بدون توجه به پرستار از اتاق خارج میشه و به سمت اتاق عمل میره...و از پشت پنجره هیون رو میبینه ...یهو ..یهو خط قلبش رو دستگاه صاف میشه ...دکترا درحال دادن شک الکتریکی بودن ...صدای دکتر همش تو سرم میپیچید//
دکتر = بزن رو 62....76...89...99...120...//دکتر دیگه دست از کار کردن برداشت//
ویو ا/ت =
یهو دیدم دکتر دیگه برای برگردوندن هیونجین تلاشی نکرد ...و بعد روی هیونجین رو با ملافه ی سفید پوشوندن..
ا/ت =نه...نه ...نه این امکان نداره این یه خوابهههههههه //با گریه های شدید// هیونجیننننن...خواهش میکنم پاشووووووو...تورو خدا...قول میدم اگه برگردی میبخشمت....
ادامه دارد....
#هیونجین
#چند_پارتی
دیگه هیچوقت قرار نیست همدیگه رو ببینیم ...
برگشت به زمان حال=
ا/ت = //حالتش از گریه به پوزخند ترسناک برمیگرده// اشتباه...هه...ولی من نمیبخشمت ..لطفا دیگه دنبالم نیا ...و این رز ابی رو هم بده به اکس عزیزت ..البته یگه فک نکنم اکست باشه ..چون تقریبا یه سالی میشه همون ندیدیم ...قطعا الان جای منو...//حرفش با قرار گرفتن لب های هیونجین رو لب هاش نصفه میمونه //
ویو ا/ت =
میخواستم جلو بوسه رو بگیرم ...اما..اما نمیتونستم...دلم خیلی برا این لحظه تنگ شده بود...میخواستم دستمو بندازم دور گردنشو ببوسمش...ولی ..ولی نمیشه ...نباید اجازه بدم دوباره بهم اسیب بزنه ...سریع ازش جدا شدم و میخواستم بهش سیلی بزنم ولی ...نمیتونستم..هنوز دوستش داشتم ...ازش فاصله گرفتم....
ا/ت = توی عوضی فک کردی ...میتونی با این کارات منو خام کنی...
هیونجین = //قطره ی اشکی از گوشه ی چشمش جاری میشه // ا/ت ...اون هر.ز.ه ی خیابونی هیچوقت نمیتونه جای تورو برام بگیره...
ا/ت =اثلا چجوری فهمیدی اومدم امریکا..چجوری فهمیدی اینجا کار میکنم ..هاااااااا...ا...اصلا اینا مهم نیست...برو دیگه نمیخوام ببینمت
ا/ت به سمت خیابون میره تا از اونجا رد بشه ..یهو یه ماشین با سرعت به سمت ا/ت میاد ...ولی هیونجین مانع بخورد ا/ت با ماشین میشه و خودشو میندازه جلو ماشین ...و...
ویو ا/ت =
چشمامو باز کردم همه جا تار بود ...چند بار پلک زدم تا بتونم فضای اطرافم رو درک کنم ...چی...بیمارستان ..//یهو تمام صحنه ی تصادف و به یاد میاره ...سریع از جاش پامیشه که یهو پرستار میاد//
پرستار= خانم لطفا بشینید ...
ا/ت = اقای هوانگ هیونجین کجاست ...
پرستار = خانم لطفا استراحت کنید ...
ا/ت = پرسیدم کجاست ...
پرستار = اتاق عمل..ضربه ی بدی به سرشون خورده و خونریزی شدید از ناحیه های مختلف داشتن ...
ا/ت=چند ساعته اتاق عمله...
پرستار = یه 12 ساعتی میشه ..
ا/ت = چ..چی...//بدون توجه به پرستار از اتاق خارج میشه و به سمت اتاق عمل میره...و از پشت پنجره هیون رو میبینه ...یهو ..یهو خط قلبش رو دستگاه صاف میشه ...دکترا درحال دادن شک الکتریکی بودن ...صدای دکتر همش تو سرم میپیچید//
دکتر = بزن رو 62....76...89...99...120...//دکتر دیگه دست از کار کردن برداشت//
ویو ا/ت =
یهو دیدم دکتر دیگه برای برگردوندن هیونجین تلاشی نکرد ...و بعد روی هیونجین رو با ملافه ی سفید پوشوندن..
ا/ت =نه...نه ...نه این امکان نداره این یه خوابهههههههه //با گریه های شدید// هیونجیننننن...خواهش میکنم پاشووووووو...تورو خدا...قول میدم اگه برگردی میبخشمت....
ادامه دارد....
- ۱۴.۵k
- ۰۶ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط