امروز باید میبودی

امروز باید میبودی ؛
اما نبودی !
هوا عطرت پیاده رو هم قدمم بود
و ثانیه ها خنده هایت را کم داشتند و من چه صبورانه در سکوت مینویسم :
امروز باید میبودی ؛
اما نبودی ...

🌛 شب بخیر
دیدگاه ها (۷)

گفتی به روز مرگ بیایم به پرسـشتباری ، چنان بیا که بیــائی به...

بیا این جمعه همه چیز را از اول شروع کنیمبیا مرا ببر آنجا که ...

...و پنجشنبه های بی توپنج بارِ شنبه است...

کجاست همنفسی تا به شرح عرضه دهمکه دل چه می‌کشد از روزگار هجر...

خانه ی هانافو ۴ :اوروگی با خنده‌های بی‌پایانش فضای خانه را پ...

رمان رویای منپارت ۱۳+بیا(دستاشو با لبخند باز کرد) -ویینگ خوب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط