عشق مافیایی پارت 9

ویو ات
رسیدیم عجب جای بزرگی بود تا رسیدیم بوی سیگار،الکل ،مشروب وشراب ،اینجور چیزا میومد انگار بار بود
حالت تهوع داشتم ولی به جیمین نگفتم
رفتیم با دوستاش احوالپرسی کنیم
ته.جیمین شییییی
ج.تهیونگگگگگ
هم دیگرو بغل کردن اته هم با بقیه دست داد
ک.جیمین باید اول من بغل می کردی
ج.خب چیزه ..... باشه آلون میام میوفتم روت
ک.چییییییییییییییییییی
ج.چرا(از این خنده ها😏)
ک.میکشمت
جین.نه خیر اول از همه باید منو بغل می‌کردی منه جذاب
ویو ات
هر لحظه حالم بدتر می شد
ته.چخبرتونه آروم باشید مگه بچه ۵ساله آید
بعد شروع کردن به خوش و بش
ویو ات
بعد از چند دقیقه انقدر حالت تهوع داشتم که بدو بدو به سمت دستشویی رفتم و بالا آوردم دیگه خیلی حالم بد بود
جیمین ویو
داشتیم با بچه‌ها حرف می‌زدیم و خوش و بش می‌کردیم که دیدم بدو رفت تو دستشویی و منم دنبالش رفتم
ج.اته خوبی
ا. آره آره فقط از بوی الکل مشروبی اینا بدم میاد
ج. باشه می‌خوای بریم خونه
ا. نه تو بمون من یه تاکسی می‌گیرم میرم خونه تو هر وقت خواستی بیا
ج.اما..
ا.اما ولی چرا نداره تو بعد از سال‌ها داری دوستاتو می‌بینی خب چرا این فرصت ازت بگیرم میرم خونه هر وقت خواستی بیا
ج.(تعجب)باشه خداحافظ
ا.بای
ویو اته
رفتم تو راه داره خونه یه بی بی
چک گرفتم
وقتی اونو ریختم روش دیدم جوابش مثبته

تو ذهنم گفتم
وای چیکار کنم جیمینو وای بهش بگم نه نمیگم آره نمی‌گم بهتره وقتی در دستشوییو باز کردم با چیزی که دیدم شوکه شدم...........
حمایت کنید زود تر میزارم خوشگلا
دیدگاه ها (۱۸)

عشق مافیایی پارت 10

مرسی از حمایتتون

استایل ها

عشق مافیایی پارت 8

پارت 12خون تو رگام جم شد....ویو جونگکوک یه نفس عمیق کشیدم بع...

پارت ۸

نام فیک: عشق مخفیPart: 54ویو جیمین*بعد از چند دقیقه نفسش جا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط