عشق جاودان

عشق جاودان
پارت 88
دازای: راستی چویا
چویا: چیه؟
دازای: ناگویا دوتا پلانتاریوم داره یکی پلانتاریوم موزه علوم ناگویا هست اون یکی هم مرکز خرید Aeon Mall ، دوست داری کدوم رو بریم؟
چویا: امم بریم موزه علوم
دازای: باشه
به موزه رسیدیم و برای ورود دازای بلیط گرفت. اول کل موزه رو گشتیم و بعد رفتیم و که از پلانتاریوم دیدن کنیم. برای وارد پلانتاریوم هم باید بلیط می‌خریدم پس دازای دوباره بلیط خرید و وارد پلانتاریوم شدیم
روی صندلی ها نشستیم . خیلی جای قشنگی بود ، انگار واقعا وارد فضا شده بودم. ستاره ها، سیاره ها، همه چیز سه بعدی بود. بعد از تماشای پلانتاریوم از موزه اومدیم بیرون
چویا: خیلی خوب بود
دازای: آره ، خوش گذشت ؟
چویا: اوهوم ، ساعت چنده؟
دازای: ساعت پنجه
چویا: اوه پس تقریبا چهار ساعت توی موزه بودیم
دازای: آره
چویا: من گشنمه چطوره بریم غذا بخوریم؟
دازای: باشه

ویو دازای
نزدیک موزه یک رستوران بود ، دست چویا رو گرفتم و پیاده تا اونجا رفتیم. اسم رستوران Taiko Honten بود.
واردش شدیم و یک اتاق خصوصی گرفتیم. غذا رو سفارش دادیم برای خودم مشروب و برای چویا هم نوشابه گرفتم . شروع کردیم به خوردن خیلی خوشمزه بودن
چویا: دازای نمیشه منم یخورده مشروب بخورم؟
دازای: نه
چویا: لطفااا
دازای: نه هر موقع به سن قانونی رسیدی میتونی
چویا: باشه پس صبر میکنم
دازای: آفرین
دیدگاه ها (۳)

عشق جاودان پارت ۸۹ویو چویااَههه هنوز باید تا بیست سالگی صبر...

عشق جاودان پارت ۹۰ویو دازای با سردرد از خواب بیدار شدم. من ک...

عشق جاودانپارت ۸۷چویا: هیچی فقط میخواستم بیدارت کنمدازای: آخ...

تولد کوکی مون مبارککککک❤✨🌙🌙🌙🌙✨

خب اومدم پارت بدم ولی قبلش یکم میحرفم

قهوه تلخپارت ۵۸ ویو چویا با بوی خوبی چشمام رو باز کردم. دازا...

قهوه تلخ پارت۵۱ویو دازای قطره اشکی از گوشه چشمم ریخت ناخوداگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط