لحظه ها در گذرند

لحظه ها در گذرند
و زمان میگذرد
و من اینجا دلتنگ
در پس ثانیه ها
تا که این عقربه ها
وقت پرواز مرا ثبت کنند
منتظر باید بود
و سکوت باید کرد
تا که دل تنگ شود
همدم بغض سکوت من بی رنگ شود
کاش او می دانست اوج رویای من است
و در این دغدغه ثانیه ها بال پرواز من است
نگرانم فردا
بی تو با عقربه ها
به کجا باید رفت؟
به چه امید سفر باید کرد؟
بی تو ای تک گل رویایی من
به چه دل باید بست؟
به کدامین عشقی بال و پر باید بست؟
کاش تا اخر راه شمع راهم بودی
و در این تنهایی هم صدایم بودی
تا فراسوی زمان در کنارم بودی
دیدگاه ها (۶۴)

دنیا خیلی عوض شده ؛رفتار آدما و کارهایی که انجام میدن و عکس ...

همیشه کسانی که تو زندگیشون تلاش زیادی کردن که در کنار حرفه ش...

تو کجایی، کودکیهایم کجاست؟از کجا رفتی؟ بگو راه از کجاست؟من پ...

دیدارها و ملاقات ها ، چه اونایی که از پیش تعیین شده هستن و چ...

#آرمان، ای جوانِ پاکی که گل امیدت در چمنزار شهر پرپر شد. ...

زندگی نامعلوم

#بزرگترین_آرزوP53سری تکون داد و با جدیتی که تو صداش مشخص بود...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط