این قلب ترک خورده ی من بند به مو بود

این قلب ترک خورده ی من بند به مو بود
من عاشق او بودم و او عاشق "او" بود

باشد که به عشقش برسد هیچ نگفتم
یک عمر در این سینه غمش راز مگو بود

من روی خوش زندگی ام را که ندیدم
هر روز دعا کرده ام ای کاش دو رو بود

عمر کم و بی همدم و غرق غم و بی تو
چاقوی نداری همه دم زیر گلو بود

من زیر سرم سنگ لحد بود و دلم خوش
که زیر سرش نرم شبیه پر قو بود
دیدگاه ها (۱)

من پذیرفتم شکست خویش راپندهای عقل دوراندیش رامن پذیرفتم که ع...

هــــــــــــــــــــــــــــوی یارو ....تــــو قــانـون مـن...

ﻓﻘﻂ ﺭﻓﺖ ...

این آخرین بار است که آبادی تمام شهر ها را درون چشم هایت میبی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط