هیچی همینجوریمیری کنار
+هیچی همینجوری.....میری کنار؟؟
؟البته عشقم هرچی خواستی صدام کن
+باشه ممنون
اههههه کوک رو گم کردم....پسرع ی احمققق
اووو یه فکری
ات دوان دوان و نگران سمت اتاق دار رفت
(ات+ اتاق دار&)
+سلام..ببخشید
&سلام چطور میتونم کمکتون کنم؟؟
+یکی از مهمان ها حالشون بد شده نمیدونم کدوم اتاقه میشه چک کنید
&بله اسمش رو بفرمایید
جئون جونکوک
اتاق ۳۴ هستن
+کس دیگه ای همراشون هست؟؟
&بله خانم پارک نیلا
+بله مرسی.... عام فکر نکنم حالشون خوب باشه میشه کارت اتاق رو بدین
&لطفا مشخصات خودتون رو شماره تلفن رو بگین
+میشه خودم براتون بنویسم اخه همه اسمم رو اشتباه مینویسن
قبل از حرف خانم اتاق دار ات به پشت صندوق رفت و اسمش رو حروف به حروف گفت در این هین چشمش به شماره ی پارک نیلا و کوک خود سر اتاق دار رو گرم کرد و بعد با یک دست و گوشیش از شماره ها عکس گرفت
+بله مرسی(کارت رو گرفت)
به میسو دوست ۵ سالش زنگ زد
(میسو ! ات+)
!سلااا...
+وقت ندارم کوک داره بهم خیانت میکنه بیا اینجا رسیدی بگو از طرف منی
!ب..باشه
ات لوکیشن رو فرستاد و سر ۵ مین میسو رسید
+بریم
!بریم زیبا....جریان چیه
+وقت نداریم
+اوک
+اتاق شیشه ای بود به وضوح چهره ی کوک معلوم بود و همینطور اون ه.رزه
گوشیم رو در اوردم و فیلمو عکس گرفتم که چشمم به دوربین بالا خورد که به همه ی اتفاق ها و از همه مهم تر اتاق ۳۴ تسلی داشت
+زایع بازی در نیار
!ها؟؟
سریع دوییدم سمت نگهبان
+کمک کمک انگشترم رو گم کردم میشه دوربین رو چک کنید لطفااااا اون تنها یادگار مادرم بود
نگهبان.بفرمایید
!اووو پشمام دخترررر
؟البته عشقم هرچی خواستی صدام کن
+باشه ممنون
اههههه کوک رو گم کردم....پسرع ی احمققق
اووو یه فکری
ات دوان دوان و نگران سمت اتاق دار رفت
(ات+ اتاق دار&)
+سلام..ببخشید
&سلام چطور میتونم کمکتون کنم؟؟
+یکی از مهمان ها حالشون بد شده نمیدونم کدوم اتاقه میشه چک کنید
&بله اسمش رو بفرمایید
جئون جونکوک
اتاق ۳۴ هستن
+کس دیگه ای همراشون هست؟؟
&بله خانم پارک نیلا
+بله مرسی.... عام فکر نکنم حالشون خوب باشه میشه کارت اتاق رو بدین
&لطفا مشخصات خودتون رو شماره تلفن رو بگین
+میشه خودم براتون بنویسم اخه همه اسمم رو اشتباه مینویسن
قبل از حرف خانم اتاق دار ات به پشت صندوق رفت و اسمش رو حروف به حروف گفت در این هین چشمش به شماره ی پارک نیلا و کوک خود سر اتاق دار رو گرم کرد و بعد با یک دست و گوشیش از شماره ها عکس گرفت
+بله مرسی(کارت رو گرفت)
به میسو دوست ۵ سالش زنگ زد
(میسو ! ات+)
!سلااا...
+وقت ندارم کوک داره بهم خیانت میکنه بیا اینجا رسیدی بگو از طرف منی
!ب..باشه
ات لوکیشن رو فرستاد و سر ۵ مین میسو رسید
+بریم
!بریم زیبا....جریان چیه
+وقت نداریم
+اوک
+اتاق شیشه ای بود به وضوح چهره ی کوک معلوم بود و همینطور اون ه.رزه
گوشیم رو در اوردم و فیلمو عکس گرفتم که چشمم به دوربین بالا خورد که به همه ی اتفاق ها و از همه مهم تر اتاق ۳۴ تسلی داشت
+زایع بازی در نیار
!ها؟؟
سریع دوییدم سمت نگهبان
+کمک کمک انگشترم رو گم کردم میشه دوربین رو چک کنید لطفااااا اون تنها یادگار مادرم بود
نگهبان.بفرمایید
!اووو پشمام دخترررر
- ۳.۸k
- ۲۱ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط