ویو کوک

ویو کوک
بردمش تو اتاق انداختمش رو تخت
+عوضی
×به من گفته عوضی
+اره به خود تو گفتم
حمل ور شدم سمت لباس با دستاش به سینم چنگ می‌زد اما ولش نمیکردم
(اهم بله دیگه بعدش میدونید چی میشه)
+هق اشغال
×😏منم دوست دارم
ویو ا.ت
زود رفتم حموم و در‌رو قفل کردم
تقصیر منه اگه من عاشق نمی‌شدم
الان دو ۱۷ سالگی دو تا بچه نداشتم
نشستم تو وان و تا میتونستم گریه
کردم
که صدای گریه بچه ها رو شنیدم زود دوش گرفتم و رفتم بیرون کوک بچه هارو تو بغلش
گرفته بود و سعی می‌کرد ساکتشون کنه‌
حوله رو محکم کردم
+بدشون به من
×بیا
شیرمو نمیخوردن بغض کردم
+چرا نمی‌خورید آخه(با بغض سگی )
×خدمتکارا بهشون شیر خشک دادن
+🥺
دیدگاه ها (۱۶)

×یاا گریه نکن =چی شده×هیچی داره گریه میکنه چون بچه ها شیرشو ...

زود رفتم بیمارستان @بفرمایید از این طرف روی جنازه رو باز کرد...

سلام بچه ها خب خیلی خستم واقعا چون اینجا خسته کوفته میام وان...

تو بیمارستان ویو کوک مامانم هم داشت گریه میکرد منم واقعا نمی...

هرزه ی حکومتی پارت ۶اومد سمتم....موهام و گرفت و بلندم کرد کو...

آن سوی آینه P35در رو باز کردیم که یهو جونگ کوک افتاد (ویو ا....

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟒عشق مافیاویو بورام ساعت 8:30 از تخت اومدم بیرون یه دوش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط