استهلال

استهلال...
از بهر هلال عید آن مه ناگاه
بر بام دوید و هر طرف کرد نگاه
هرکس که بدید گفت سبحان‌الله
خورشید برآمدست و می‌جوید ماه


انوری 
دیدگاه ها (۶)

بازگشت همیشه آسان نیستاما منخواب دیده ام که بر می گردیای مسا...

چون باد صبا در به درمبا عشق و جنون هم سفرمشمع شب بی سحرماز خ...

من آن قصّۀ تلخ دردآفرینمکه دیگر نپرسند از من نشانه ! حسین من...

ساز خود را کوک کن، امشب پریشان خاطرم زخمه بر جانم بزن، تا پا...

پیر مردی تمام عمرش را بین بازاروکوچه سر می کردهرکسی بار در د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط