من شوهرتم پارت

من شوهرتم (پارت۷)
رفتیم توی ماشین و راه افتادیم سمت خونه
&چرا انقدر تو خودتی
*توخودم نیستم
&من میشناسمت دیگه بگو چیه
*ما تازه یه هفته نشده با همیم پس لطفا هی نگو منو میشناسی
&باشه حالا چرا عصبانی میشی
*بهت گفتم که چیزی نیست
(۷ ماه بعد)
هفت ماه گذشته شناختم نسبت به جین زیاد شده توی این هفت ماه از مشکلات زیادی عبور کردم الان دیگه گارسون رستوران نیستم مدیر هستم جین ازم خواست مدیر باشم ولی خودش همچنان به آشپزیش ادامه میده مدیر بودن سخته من این روزا سرم خیلی شلوغه رستوران حسابی معروف شده و پیشنهاد سرمایه گذاری و دادن نمایندگی زیاد شده یک هفته شده جین باهام خیلی سرد رفتار میکنه بعضی وقتا دیر تر از من میاد خونه نمیدونم چشه
توی اتاق کار نشسته بودم و داشتم کارای رستوران رو انجام می‌دادم صدای در آمد جین امد طبقه بالا بهش سلام کردم اما جوابمو نداد چند تا برگه گذاشت جلوم
*این چی هستن
&بخون خودت متوجه میشی
*این درخواست طلاقه
&اره
*اما چرا
&ببین ا.ت من و تو یه مدت زندگی خوبی داشتیم اما الان دیگه نمیتونم تحملت کنم ازت خسته شدم
*اما
&انقدر نگو اما رو مخمی
*.............