تهیونگ ویو
𝓟𝓪𝓻𝓽 7 ☕🪶
تهیونگ ویو
تهیونگ : این داداش دیوونه ی تو منو ولم نمیکنه
هردوشون خندیدن
جینک : پس من دیوونه ام آره؟
خندیدم
تهیونگ : آره
ا/ت : بسه دیگه پاشید بریم الان نگرانمون میشن
بلند شدم
تهیونگ : بریم
رفتیم بیرون کفشامونو پوشیدیم و ا/ت کیفشو برداشت و رفتیم بیرون
تهیونگ : خب بهتره که یکم زود بریم چون یکم دیگه دیر کنیم کلمونو میکنن
اینو که گفتم گوشیه ا/ت زنگ خورد
ا/ت : زنگ زدن...بدویید
دویید ماهم پشت سرش دوییدیم خندم گرفته بود زدم زیر خنده
جینک : به چی میخندی؟
تهیونگ : عین این دیوونه ها داریم میدوییم
ا/ت : خیلی ببخشید دیگه که دیر کردیم
هیچ کسی تو خیابون نبود فقط ما 3 تا بودیم یه گوشه وایسادیم
ا/ت : نفسم بند اومد اه لعنتی چقدر دوره
جینک : نمیشه یه تاکسی بگیریم؟
تهیونگ و ا/ت : جینک( با داد )
خندید
جینک : باشه باشه
تهیونگ : بیاید یکم دیگه مونده
ا/ت : یکم؟
تهیونگ : حالا یکم بیشتر از یکم
خندیدن
تهیونگ : چیه
جینک : هیچی تشنمه برو برام آب بگیر
تهیونگ : نه بابا
جینک : برو دیگه.. لطفا
تهیونگ : باشه صبر کن
رفتم سمت مغازه تا یه آب بگیرم
ا/ت ویو
رفتش
جینک : چیکار کنیم زود برسیم؟
ا/ت : هیچی فقط میتونیم بدوییم همین
جینک : یعنی هیچ
چشمش یه جا قفل شد نگاه کردم یه دوچرخه بود
ا/ت : نه
جینک : آره
دستمو گرفت و کشید سمت دوچرخه
جینک : همینجا بمون
ا/ت : هی جینک
رفت سمت مغازه
تهیونگ ویو
داشتم آبو حساب میکردم که جینک اومد تو مغازه
جینک : خیلی ممنونم ولی یه مار مهم تر داریم
دستمو گرفت و کشید بیرون
تهیونگ : چیکار میکنی
جینک : میفهمی
رفت سمت یه دوچرخه
تهیونگ : نه نمیشه
جینک : چرا میشه
شانسمونم دوچرخه 2 نفره بود اگه یکم جمع و جور بشینیم 3 تایی جا میشیم
ا/ت : جینک بیخیال شو
جینک : عمرا
تهیونگ : یه باره دیگه تهش به بیمارستان ختم میشه
خندیدن
دوچرخه رو برداشتن
ا/ت : خب من که نمیرونم
تهیونگ : من میرونم
جینک : اوووو
تهیونگ : کوفت
ا/ت خندید
ا/ت : خب سوار شو
نشستم اونا هم پشتم نشستن راه افتادیم
ا/ت : میخوای یکم تند تر برو
تهیونگ : میخوای پرواز کنم؟
جینک : فکر خیلی خوبیه
تهیونگ : جینک دارم برات
ادامو دراورد
جینک : دارم برات .. چیکار میخوای بکنی
ا/ت : الان دارید اینجا بحث میکنید؟ الان وقتشه ؟
تهیونگ و جینک : نه
ا/ت : پس زود باشید تهیونگ یکم زودتر رکاب بزن
تهیونگ : باشه
سرعتمو بیشتر کردم
جینک خندید
جینک : تا حالا تو عمرم همچین کاری نکرده بودم
ا/ت : تجربه میشه برای هممون که دیگه انقدر شیطونی نکنیم
تهیونگ : واقعا
ا/ت : بله آقای کیم تهیونگ
جینک : بعد به من میگید که همش جروبحث میکنم عجبا
سرعتمو بازم بیشتر کردم تا زود تر برسیم
تهیونگ ویو
تهیونگ : این داداش دیوونه ی تو منو ولم نمیکنه
هردوشون خندیدن
جینک : پس من دیوونه ام آره؟
خندیدم
تهیونگ : آره
ا/ت : بسه دیگه پاشید بریم الان نگرانمون میشن
بلند شدم
تهیونگ : بریم
رفتیم بیرون کفشامونو پوشیدیم و ا/ت کیفشو برداشت و رفتیم بیرون
تهیونگ : خب بهتره که یکم زود بریم چون یکم دیگه دیر کنیم کلمونو میکنن
اینو که گفتم گوشیه ا/ت زنگ خورد
ا/ت : زنگ زدن...بدویید
دویید ماهم پشت سرش دوییدیم خندم گرفته بود زدم زیر خنده
جینک : به چی میخندی؟
تهیونگ : عین این دیوونه ها داریم میدوییم
ا/ت : خیلی ببخشید دیگه که دیر کردیم
هیچ کسی تو خیابون نبود فقط ما 3 تا بودیم یه گوشه وایسادیم
ا/ت : نفسم بند اومد اه لعنتی چقدر دوره
جینک : نمیشه یه تاکسی بگیریم؟
تهیونگ و ا/ت : جینک( با داد )
خندید
جینک : باشه باشه
تهیونگ : بیاید یکم دیگه مونده
ا/ت : یکم؟
تهیونگ : حالا یکم بیشتر از یکم
خندیدن
تهیونگ : چیه
جینک : هیچی تشنمه برو برام آب بگیر
تهیونگ : نه بابا
جینک : برو دیگه.. لطفا
تهیونگ : باشه صبر کن
رفتم سمت مغازه تا یه آب بگیرم
ا/ت ویو
رفتش
جینک : چیکار کنیم زود برسیم؟
ا/ت : هیچی فقط میتونیم بدوییم همین
جینک : یعنی هیچ
چشمش یه جا قفل شد نگاه کردم یه دوچرخه بود
ا/ت : نه
جینک : آره
دستمو گرفت و کشید سمت دوچرخه
جینک : همینجا بمون
ا/ت : هی جینک
رفت سمت مغازه
تهیونگ ویو
داشتم آبو حساب میکردم که جینک اومد تو مغازه
جینک : خیلی ممنونم ولی یه مار مهم تر داریم
دستمو گرفت و کشید بیرون
تهیونگ : چیکار میکنی
جینک : میفهمی
رفت سمت یه دوچرخه
تهیونگ : نه نمیشه
جینک : چرا میشه
شانسمونم دوچرخه 2 نفره بود اگه یکم جمع و جور بشینیم 3 تایی جا میشیم
ا/ت : جینک بیخیال شو
جینک : عمرا
تهیونگ : یه باره دیگه تهش به بیمارستان ختم میشه
خندیدن
دوچرخه رو برداشتن
ا/ت : خب من که نمیرونم
تهیونگ : من میرونم
جینک : اوووو
تهیونگ : کوفت
ا/ت خندید
ا/ت : خب سوار شو
نشستم اونا هم پشتم نشستن راه افتادیم
ا/ت : میخوای یکم تند تر برو
تهیونگ : میخوای پرواز کنم؟
جینک : فکر خیلی خوبیه
تهیونگ : جینک دارم برات
ادامو دراورد
جینک : دارم برات .. چیکار میخوای بکنی
ا/ت : الان دارید اینجا بحث میکنید؟ الان وقتشه ؟
تهیونگ و جینک : نه
ا/ت : پس زود باشید تهیونگ یکم زودتر رکاب بزن
تهیونگ : باشه
سرعتمو بیشتر کردم
جینک خندید
جینک : تا حالا تو عمرم همچین کاری نکرده بودم
ا/ت : تجربه میشه برای هممون که دیگه انقدر شیطونی نکنیم
تهیونگ : واقعا
ا/ت : بله آقای کیم تهیونگ
جینک : بعد به من میگید که همش جروبحث میکنم عجبا
سرعتمو بازم بیشتر کردم تا زود تر برسیم
- ۲۶۳.۶k
- ۰۲ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط