پایدارترین دوستی پارت¹
(توضیحات:توی این داستان اعضا بی تی اس همدیگه رو نمیشناسن و فقط چند تاشون با هم دوستن جیمین و هوسوک . جونگکوک و جین و تهیونگ و نامجون با هم دوست بودن و یونگی هم که بعدا میفهمین فقط بدونید یونگی با هیچکدوم دوست نیست، البته فعلا🫰🏻😊)
(راهنمایی:اگه [] اومد یعنی حرف های نویسندس و اگه {} اومد یعنی صحبت های یه شخصیت هست😊🫰🏻)
•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
نامجون:{جین کمتر قربون صدقه خودت برو دیوونمون کردی}
جین:{خب اگه دیوونت کرده از باند برو بیرون}
جونگکوک تفنگی که روی میز بود برداشت رو سر جین گرفت و گفت:{با رئیسمون درست صحبت کن جین شی}
نامجون:{بچه ها اروم باشید، جونگکوک ولش کن}
و بعد جونگکوک تفنگ رو گذاشت روی میز و بعد یهو تهیونگ بدو بدو اومد داخل اتاق و درحالی که نفس نفس میزد گفت:{رئیس.....رئیس}
.
فکر میکنید تهیونگ چه خبری میخواد به نامجون بگه؟ حدساتون رو کامنت کنید
بایی ارمی💜
(راهنمایی:اگه [] اومد یعنی حرف های نویسندس و اگه {} اومد یعنی صحبت های یه شخصیت هست😊🫰🏻)
•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
نامجون:{جین کمتر قربون صدقه خودت برو دیوونمون کردی}
جین:{خب اگه دیوونت کرده از باند برو بیرون}
جونگکوک تفنگی که روی میز بود برداشت رو سر جین گرفت و گفت:{با رئیسمون درست صحبت کن جین شی}
نامجون:{بچه ها اروم باشید، جونگکوک ولش کن}
و بعد جونگکوک تفنگ رو گذاشت روی میز و بعد یهو تهیونگ بدو بدو اومد داخل اتاق و درحالی که نفس نفس میزد گفت:{رئیس.....رئیس}
.
فکر میکنید تهیونگ چه خبری میخواد به نامجون بگه؟ حدساتون رو کامنت کنید
بایی ارمی💜
- ۲.۹k
- ۲۸ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط