عشق حاضر جواب منp53

خدا رو شکر این گلابی مثل اینکه خونه نیست با اشتیاق به رز ‫گفتم:‬
‫- سلام چطول مطولی؟ خب دیروز پیچوندی رفتیا!‬
‫برگشتو با دیدن من لبخند زدو گفت:‬
‫- سلام ... ببخشید دیروز مجبور شدم برم حال مادرم خوب نبود مجبور شدم برم پیشش!‬
‫- اخی ... چی شده بود طفلی‬
‫- شکر خدا خطر رفع شد اخه بیماری قلبی داره!‬
‫- خب خدارو شکر که بخیر گذشت!‬
‫بیا! نگاه کن دختره بیچاره کار میکنه خرج خانوادشو میده بعد تو مثل چغندر بشین فقط غر بزن!‬
‫( دوست دارم به تو چه؟!)‬
‫رز - راستی جیمین شی زنگ زد کارت داشت ... ازم خواست بهت بگم بعدا باهاش تماس بگیری!‬
‫پسره شلغم ... الآن این دختر میگه ببین دیشب چی شده که این دوتا انقدر جیک تو جیک شدن!‬
‫واسه حفظ ظاهر لبخند زدمو گفتم:‬
‫- بعدا بهش زنگ میزنم ... فکر نمیکنم موضوع مهمی باشه!‬
‫جاتون خالی یه صبحونه تپل زدم به بدن به تلافیه ضعفی که داشتم!‬
‫- رزی پرچمت بالاست دختر خیلی چسبید!‬
‫خندید و گفت:‬
‫- نوش جونت حالا باشو زنگ بزن ، زود عصبانی میشه!‬
‫- فدا سرم بشه!‬
‫از جام بلند شدم از اشپزخونه زدم بیرون ... من که شماره این شازده رو ندارم ... به درک بذار‬ ‫دوباره خودش میزنگه! واال! اون کار داره من که کلا با این بشر کاری ندارم!‬
دیدگاه ها (۱)

عشق حاضر جواب منp54

عشق حاضر جواب منp55

عشق حاضر جواب منp52

عشق حاضر جواب من p51

پارت بیستو هفتمرفتم و داخل شدم مامانم:الهی فداتشم اومدی!نمید...

Name: Heart lostPart:②ویو اِریکا وقتی آجوما رفت منم رفتم حمو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط