میخواستم سالادالویه درست کنم ولی بدشانسی بهم رو کرده بود

میخواستم سالادالویه درست کنم ولی بدشانسی بهم رو کرده بود:(
خلاصه: شیشه ی سس از دستم افتاد، اومدم با دستم جمعش کنم از اون ور ظرفه سیب زمینی له شده ها ریخت زمین ، اومدم اونارو جمع بکنم دیدم تخم مرغا پخته و آبش سر رفته رو گاز ،هول شدم با همون دستا رفتم شیر گازو بستم و..... برگشتن من همانا رو هوا معلق شدنم هم همانا. اومدم از برخوردم با زمین جلوگیری بکنم ...خیرسرم رومیزی رو کشیدم ک اونم با تمام محتویات روش ریخت روم ک سرتا پای خودم با اشپزخونه رو با سس یکی شده .......
دیدگاه ها (۱۴۲)

😂 😂 😂 مبارکــــــــــــــ❤

والا بخدا نمیشه ینی نمیتونم تا بشقابمو لیس نزنم نمیشه😐 میخوا...

اِهم اِهــــــــــم من و دخی خالم http://www.wisgoon.com/pin...

اره بابا همه خوابن منم خوابم میگی نه ؟!کور نیستی پ ببین😎

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۲۵

رمان سوکوکو _ پارت 16

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط