محرم

#محرم
علی اکبرم
تنت را نیزه ها بوسیده بودند

به روی خاک ها پاشیده بودند

نشد کاری کنم وقتی رسیدم

تو را با اسب ها کوبیده بودند
دیدگاه ها (۱)

#محرمغوغایے شد به پا، اسب اشتباهے رفتپیش چشــــم بابا، دنیا ...

#محرماگر دنیا و مافے‌ها، همہ گردد زر و زیورهمہ عالم نمےارزد ...

#محرمهر چه کردم دگر انگار پیمبر نشدی...در عبا جسم تو را هر چ...

ﮔﻮﺯﺩﻥ ﺗﻮﮐﻮﻟﻦ ﯾﺎﺵ ﻣﻨﻪ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺍﻭﻻ ﺑﯿﻠﻤﺰﺑﯿﺮ ﮐﺲ ﻣﻨﻪ ﺗﺎﯼ ﻋﺸﻘﯿﻮﻩ ﺣﯿ...

سناریو درخواستی

#Our_life_again#ᏢᎪᎡͲ_⁴²من رسما کارآموز شده بودم.‌..بعد چند و...

#چند_پارتی #مینسونگ به سمت آسانسور رفتن و واردش شدنچند نفر ه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط